سُرژ شالاندون[1]، متولد سال 1952 در تونس، نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی است. تا سال 2021، ده رمان از وی منتشر شده است؛ که رمانِ «شغل پدر» هفتمین کتابِ شالاندون است که در سال 2015 منتشر و در سال 1397 با ترجمۀ مهستی بحرینی توسط نشر نیلوفر منتشر شد و تا سال 1399 به چاپ چهارم در ایران رسید.
شالاندون با پدر، مادر و برادرش در لیون بزرگ شد. پدرش به شدت خشن بود و رفتار پدر، زندگی خانوادگی او را دشوار میکرد. وقتی شالاندون ده ساله بود، پدربزرگش برای او فاش کرد که پدرش در طول جنگ جهانی دوم، برخلاف داستانهای قهرمانانهای که در طول دوران کودکیاش برای او تعریف کرده بود، همکار نازیها بوده است. سال 2020 بود که او شش سال بعد از مرگ پدرش، ماهیت و میزان همکاری او را با حزب نازی دانست. خاطرات او درباره این موضوع در فهرست نهایی جایزه Goncourt در سال 2021 قرار گرفت.
در 21 سالگی وارد هنر نقاشی و کاریکاتور شد. او از سال 1973 تا 2007 به عنوان روزنامهنگار برای روزنامه کار کرد و از جمله به پوشش رویدادهای لبنان، ایران، عراق، سومالی و افغانستان پرداخت. پس از مدتها فعالیت در روزنامهنگاری، به ادبیات روی آورد. بسیاری از آثارش جوایزی ادبی مانند جایزه آکادمی فرانسه را دریافت کرده است و همچنین در فهرست نهایی جایزه گنکور قرار گرفته.
داستانِ «شغل پدر» دربارۀ یک نوجوانِ دوازده ساله است که پدرش و تخصصهای او را در حد پرستش دوست دارد. بعد از این که پدر، مشاور شخصی به نام دوگل میشود، پسر را به ماموریتهای خطرناکی میفرستد تا بتوانند الجزایر را نجات بدهند.
پدر امیل ضد قهرمان است
پدر امیل، نه کارگر است، نه کارمند، نه رستوراندار و نه نانوا. پدر او یک کشیش پانتکوتیست (تاکید این گروه بر لزوم نوسازی مذاهب و کرامات کلیسای اولیه بود)، یک سرباز، یک چترباز، یک معلم جودو و حتی یک فوتبالیست حرفهایست و اکنون خود را به عنوان یک «مأمور مخفی» تعریف میکند. در واقع امیل، پدری مثل بقیه ندارد. او مردی است که فرزندش را نیمه شب از خواب بیدار میکند تا با وجود آسم، دمبل بزند. او میخواهد او را برای مقاومت تربیت کند.
پدر، پس از کودتا، دیگر از دوگل حمایت نکرد و به الجزایر فرانسوی رأی داد؛ با این حال، قبلاً از ژنرال قدردانی میکرد و حتی ادعا میکرد که بهترین مشاور او بوده است. او همچنین دوست داشت از فرزند دوازده سالهاش، یک سرباز کوچک بسازد.
در داستان هم طنز وجود دارد و هم ترس. امیل خوش شانس است که پدری دارد که قهرمان جودوی جهان، کشیش، مأمور مخفی و دوست صمیمی دوگل است. پس بدیهی است که امیل از داشتن چنین پدری خسته نمیشود: بعد از آموزش نظامی، امیل باید نامههای ناشناس را برای دوگل ارسال کند، مخفیگاه بسازد و برای نوریف، که اخیراً از اتحاد جماهیر شوروی خارج شده بود، مخفیگاه پیدا کند.
در طول داستان، نویسنده سرنخهایی را به خواننده میدهد که او را به این فکر میاندازد که شاید امیل و سُرژ (نویسنده) یک نفر باشند. همچنین به نظر میرسد نویسنده به ما میگوید که فقط از طریق طنز است که میتوانیم داستانی را بگوییم که در عین حال بسیار غیرمحتمل، خنده دار و سخت است.
کتابِ «شغل پدر» شامل 22 فصل در 280 صفحه است. داستان با مراسم خاکسپاری پدر شروع میشود و سپس زمان به 50 سال عقب برمیگردد: یکشنبه 23 آوریل 1961 زمانی که در الجزایر کودتای نظامی رُخ میدهد. پدر بسیار خشمگین است. امیل دوازده سال دارد و همراه مادر در آشپزخانه سوپ هفتگیشان را درست میکند. پدر خبر میآورد: «یک گروه شورشی در الجزایر قدرت را به دست گرفتهاند.»
ژنرال دوگل که رئیس جمهور فرانسه بود استقلال دوازده کشور افریقایی از جمله الجزایر را اعلام کرد و آن کشورها را در وابستگی یا عدم وابستگی اقتصادی به فرانسه آزاد گذاشت، با رهبران نظامی خود مشورت کرد و با انقلابیون الجزایر صلح کرد. در این زمان است که پدر امیل مخالف رئیسجمهور دوگل میشود و به الجزایر فرانسه رأی میدهد.
«فریاد پدرم بر ضد دوگل. تمام شب» متن داستان...
«دوگل وطنش را دوست ندارد. چوب حراج به آن زده. تکهتکه میفروشدش، به روسها و اراذل. تاکید کرد مراقب پلیس، کمونیستها و عربها باشد.» متن داستان ...
امیل دوازده ساله دوست دارد مانند پدرش و همچنین سلان، شان، ژوهر، زلر (چهار ژنرال سابق فرانسوی در الجزایر) شورشی باشد. میخواهد الجزایر فرانسوی بماند در حالی که نمیداند الجزایر کجاست! «هر انسانی دو وطن دارد، فرانسه و وطن خودش» (صفحه 79 کتاب)
در ادامۀ داستان، پدر و پسر در آشپزخانه تصمیم میگیرند تا رئیسجمهور دوگل را ترور کنند.
شباهت دو شخصیت داییجان ناپلئون در داستانِ ایرج پزشکزاد و پدر امیلی در داستانِ سُرژ شالاندون.
در رمان تاریخی نوین، ملت در حال تجربۀ تاریخی و دگرگونیهای اجتماعی است. هر رمان، مستقیم یا غیرمستقیم توصیفی از جامعهای خاص در زمانهای معین است. به قول سیمین دانشور: «هر نویسندهای یکپا مورخ است، منتها تاریخنویس دل آدمی در روزگاری خاص». رمانِ «شغل پدر» سُرژ شالاندون و یا «داییجان ناپلئون» ایرج پزشکزاد از دیدگاه طنزآمیز به زندگی و کنشهای یک طبقۀ خاص سالهای نیمۀ اول قرن بیستم فرانسه و ایران میپردازد. هر دو اثر از آن دسته رمانهای تاریخگرا خبر هستند که در پی خود، موجی از رمانهای شرح احوالی پدید میآورند.
ایرج پزشکزاد متولد سال 1927 است و در رمان طنزآمیز «دایی جان ناپلئون» (1972) تحولات سالهای دهۀ 20 خورشیدی (نیمۀ اول قرن بیستم) را در قالب داستانی شیرین به قلم میآورد.
هر دو داستان ««شغل پدر» و «دایی جان ناپلئون» در دستۀ رمانهای طنزآمیز تاریخگرا قرار دارند و داستان از دید پسر نوجوان روایت میشود. شخصیتهای اصلی هر دو داستان نمیتوانند رویدادهای واقعی را درک کنند، سردرگم میشود و از آنجا که میخواهند دنیای در حال سقوط را حفظ کنند، وضعیت را تراژیک مییابند. برای گریز از واقعیتها، دنیای خیالی برای خویش میآفرینند و به آن پناه می ببرند. دایی که خود را در حد ناپلئون میپندارد و پدر امیلی، خود را در حد سربازان نیروی امنیتی و جاسوسی برای مبارزه با دولت وقت. هر دو شخصیت به جهانی رؤیایی میروند و ماجراهای بسیاری را از سر میگذرانند و بدینسان برای حفظ شوکتی درون تهی به فریب دیگران میپردازند. مبارزات این دو نیروی مبارز، دو نیروی اجتماعی کهنه را از نو بازتاب میدهد. هر دو در وجود خود دشمنان خویش را میبینند و هر دو شخصیت بیمارگونه دارند. هر دو خیالاتیاند و در محلی نابهجا قرار گرفتهاند. همۀ شخصیتها روابطی بیمارگونه دارند. همه به نحوی در ماجرایی که زاییدۀ تخیل بیمار داییجان و پدر امیلی است، درگیر میشوند. هر دو نویسنده، ایرج پزشکزاد و سُرژ شالاندون، در رمانهای خود موفق به نمایش یک دوران خاص، از ورای اعمال و حرفهای شخصیتهای داستانی خویش میشوند؛ دورهای
که بیمارگونگیاش را به دورههای بعد انتقال میدهد.
سرانجام، هر دو قهرمان داستان تسلیم میشوند و عاقبت به آرامش میرسند و از دنیا میروند. وقایع هر دو داستان، در زمان جنگ دوم جهانی رخ میدهد. راویِ «شغل پدر»، داستان را از روزی شروع میکند که در آشپزخانه کنار مادرش نشسته و در حالِ آماد کردنِ ناهار هستند که پدر سراسیمه وارد خانه میشوند و خبر از آغاز جنگ میدهد!
از این منظر، دایی جان ناپلئون ایرانی و شغل پدر فرانسوی بسیار به هم شبیه هستند. شخصیتهای این رمانها، سعی میکنند دشمن خود را نیز در خود شبیهسازی کنند و به این ترتیب، به کاریکاتوری تبدیل میشوند که خود را بسیار بزرگ و بااهمیت میشمارد طوری که برای رهایی از چنگال دشمنشان داییجان به هیتلر و پدر امیلی به رئیس جمهور فرانسه نامه مینویسد. ■
[1]. chalandon sorj