• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • درنگی در مجموعه شعر «آخرین برگ چسبیده به درخت»، اثر فخرالدین احمدی سواد کوهی/ نویسنده: عباس حسن پور

درنگی در مجموعه شعر «آخرین برگ چسبیده به درخت»، اثر فخرالدین احمدی سواد کوهی/ نویسنده: عباس حسن پور

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

abas asanpoor

لطفا چند روزی مرخصی بدهید.

 نشر تلاجن، اسفند  1402

    « آخرین برگ چسبیده به درخت» ششمین مجموعه شعر فخرالدین احمدی سوادکوهی است که با ژانر ادبیات کارگری و از سوی انتشارات تلاجن در آمل چاپ و روانه­ی بازار شده است. اشعار این مجموعه کوتاه، در قالب سپید می­باشد.

 

   ادبیات کارگری به معنا و کارکرد دقیق و امروزی در ادبیات کلاسیک ایران سابقه ندارد. این ژانر پس از پردازش و تجربه در غرب و بلوک شرق، یکی از مؤلفه­های ادبی - هنری پر بسامد در شعر مشروطه شد. خاستگاه ادبیات کارگری در واقع دغدغه­ای پرولتاریایی در برابر سلطه و سیطره­ی بورژوایی است.

   نگاه ابژه، عینیت­گرا و اجتماعی شاعران عصر مشروطه سبب شد بحث اقتصاد، درآمدها، فواصل طبقاتی و نیز توزیع ثروت میان طبقات اجتماعی مورد مداقّه­ی آنان قرار گیرد. تقریباً تمامی شاعران شاخص مشروطه، چه کسانی که از طبقه­ی کارگر بودند و درد پدر سوز شکاف طبقاتی را زندگی کردند و چه کسانی که تماشاگر درد و رنج طبقه­ی فرودستان و مصائب آنان بودند، در این ژانر آثاری به یادگار گذاشتند. اما به گواهی تعدد سروده­ها و عمق مضامین مربوط به طیف و طبقه­ی کارگر و بیان آلام و دغدغه­های ریز و درشت آنان ابوالقاسم لاهوتی و فرخی یزدی از همه مشهور­ترند.

   نقطه­ی آغاز و عطف پردازش این ژانر انقلاب مشروطه است؛ اما حضور مسلّط آن در همان دهه­ی نخستین به خاموشی و سردی گرایید و ره‌گیری آن تا اکنون منحنی موزونی را نشان نمی­دهد. این عدم تعادل و منحنی ناموزون ریشه در مسائل مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی از جمله تغییر معنای کار و کارگر، هجوم و غلبه­ی همه‌جانبه‌ی سرمایه­داری و نیز شکست و کم‌رنگ‌شدن خاستگاه اندیشه­ی ادبیات کارگری در مناسبات اقتصادی و سیاسی در جهان دارد.

   فخرالدین احمدی سوادکوهی از معدود شاعران معاصر است که به طور ویژه به این ژانر پرداخته و مجموعه‌هایی در این حوزه منتشر کرده است. از این منظر، شاعر «آخرین برگ چسبیده به درخت» جدی­ترین چهره و نماینده­ی ادبیات کارگری­ از میان شاعران مازندرانی در تمامی ادوار است. مجموعه شعرهای کارگری این شاعر مازنی عبارتند از

- من کارگران‌ام

- چمدانی پر از دلتنگی

- من کت کتک خورده­ام

- جنگ خواب صلح می­بیند

- تمام اقیانوس بوی گل می­دهد

     اولین ویژگی ساختاری آثار سوادکوهی کوتاهی اشعار است درست مثل عمر، آرزو و میزان برخورداری کارگران از منافع موجود در اوج کار و اجبار.«از شدت خستگی هر روزه­ چه می­شد/ سایه­ام را لباس می­پوشاندم/ و به‌جای خودم/ هر از گاهی/ می­فرستادمش کارگری؟!»

   شعر این شاعر مازنی عین خودش ساده و بی­پیرایه است. بی‌هیچ ابهام و ایهامی. تصاویر تقلیدی نیستند. در هیچ جای کلامش تصنع و فاضل مآبی دیده نمی­شود. دردمندانه و مشفقانه آسیب­های این قشر از جامعه را به امید بهبودی و نیک­روزی روایت می­کند. در شعر سواد­کوهی عنصر عاطفه و زبان امروزینه بر دیگر عناصر شعری چربش دارد. زبان شعر به جهت سادگی، روانی و اکنونی یاد­آور زبان سلمان هراتی است؛ «این دست و پنجه­های من است/ یا آچار کارخانه!/ خیلی چیزها در زندگی،/ هنوز تکلیفشان روشن نیست».

   به گواهی آثار، شاعر خود از طبقه­ی کارگران است. نسل‌اندرنسل و درد و داغ و حسرت­های این طبقه را به عینه زندگی کرد. زندگی­ای که بیشتر آن شبیه غروب بود؛ «پدرم،/ از کار که بر می­گشت/ غروب را در چشم­هایش  به خانه می­آورد/ که خون بود./ مادرم،/ از کشت و زرع که می­آمد/ بوی آفتاب را در خانه می­پاشید./ زندگی­مان همین بود/ غروب­های ناتمام/ با صورت­های سوخته و چشم­های به خون نشسته»

   شاعر در کوتاه سروده­ای دیگر از شرافت و رنج زنان کارگر سخن می­گوید که دغدغه­ی تأمین معاش، آنها را از یکی از بنیادی­ترین وظیفه­شان دور می­سازد؛ «مادرم/ تمام عمرش/ آنقدر کارگری کرد/ که دیگر،/ فرصتی برای مادری نداشت».

   او به نمایندگی از این طبقه­ی اجتماعی گاهی آنقدر خسته و حسرت‌آلود است که می­خواهد دست ‌به‌کار بزرگ نامتعارفی بزند. خستگی­اش آنقدر زیاد است که می­خواهد در عین نخواستن، عشق را پس بزند و چراغش را بمیراند؛ «عزیزم/ عصرگاهانِ هر روز/ که خودم را به خانه می­آورم/ آنقدر خسته­ام که سوگند می­خورم/ دیگر عاشقت نباشم...».

  میراث و ماترک یک کارگر فرودست چه می‌تواند باشد؟ جز لباس و ابزارش. همین­ها هم در چشم فرزند سپاسمند با ارزش است اگر چه شاید به کارش نمی­آید؛ «پدرم خیلی چیزها برایم به ارث گذاشت/ لباس  کارگری/ که به تنم بزرگ بود/ ابزار کارگری که/ برایم سنگین بود...».

   او نه ‌تنها رنج‌نامه‌ی خود را به تصویر می­کشد. نگران آسیب­های مختلف کودکان کار در جای‌جای وطن هم هست؛ «... کودکان خسته­ی سرزمینم/ عمری از بی­خوابی/ در کارگاه­ها/ کارخانه­ها/ ریخته­گری­ها/ ریخته می­شوند روی خودشان/ کودکان امروز/ تنها خوابشان می­آید/ خواب».

    سوادکوهی در شعرش بخش­هایی از زندگی کارگران مختلف از جمله کارگران معدن، کشاورز، پاکبان و کارگران بی‌نام ‌و نشان را به تصویر کشید. البته به جهت نزاکتی که دارد مصداق­ها را در شعر از نزدیکان خود (پدر، مادر، همسر و فرزندان) انتخاب می­کند تا مبادا دلی به علت انتساب به این مشاغل مکدّر گردد. هر یک از مصداق­های شعر می­تواند هزاران نفر ما به‌ازای بیرونی داشته باشد و این هوشمندانه‌ترین و مؤدبانه‌ترین نوع انتخاب مصداق در متن است. یعنی از خود شروع‌کردن. یعنی تجمع من­های متکثر غایب در منِ حاضر و ناظر شاعر؛ «در همه­ی فصل­ها/ پدرم/ یک آدم‌برفی است/ وقتی آردها را در  نانوایی­ها/ خالی می­کند/ هر غروب/ در صف، باز به او نان نمی­رسد».

   صحبت از غلظت عاطفه در شعر سوادکوهی بود این هم نمونه­ای از آن از  زبان فرزند پاکبان که آسمان را تیره نمی­خواهد چرا که ممکن است ببارد و پدر خیس شود. او در این شعر عاطفی کوتاه نه‌تنها از اجبار و فقر پدر سخن می­گوید مرگ عاطفه در کوچه‌پس‌کوچه‌های همین شهری که پاکبانش هست را هم یادآوری می‌کند؛ «آسمان را همیشه آبی می­خواهم/ باران غصه دارم می­کند/ آخر!/ پدرم رفتگر شهر است/ خوب می­دانم/ وقتی باران ببارد/ هیچ‌کس/ چتری به او تعارف نمی­کند».

    و این هم شعری عاطفی دیگر درباره­ی کارگران معدن. اضطراب کودکانه­ی فرزند و نیز سرگردانی مادر در این شعر به بهترین نحو و بی­پیرایه­ترین زبان به تصویر کشیده شد؛ «هر کارگر تابوتی­ست/ که به قبری بی­نام و بی­­نشان می­رود/ این را در کودکی فهمیدم/ پدرم/ هیچ‌وقت از شکم معدن برنگشت/ و مادرم/ هنوز نمی­داند/ بر کدام گوری بگرید»

   و این هم شعری کوتاه از وزن، حجم و ارتفاع درد کارگران؛ «كمرِ ديوار درد می‌كند/ از بس/ خستگیِ تمام غروب‌ها را/ روی آن رها كرده‌ام».

    گزاره­های  بالا تأملات دردمندانه­ی شاعر به حال و کار و زندگی فرودستان از منظرهای مختلف بود از سوی دیگر نقد طنازانه­ی نگاه سرمایه­داری و کاپیتالیسمی از زبان شاعر دیدنی و خواندنی است؛ «تكنولوژیِ امروز/ بهترين ال‌ای‌دی‌ها را توليد می‌كند/ تاصحنه‌های فقر كارگران را/ بی­کاران را/ جهان ِ بزرگ گرسنگان را/ با كيفيت­تر نشان دهد».

ketab savadkoohi

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

درنگی در مجموعه شعر «آخرین برگ چسبیده به درخت»، اثر فخرالدین احمدی سواد کوهی/ نویسنده: عباس حسن پور

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692