گزارش بيست‌وچهارمين نشست «عصر روشن»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

بيست‌وچهارمين نشست «عصر روشن» در حالي برگزار شد كه منتقدان و نويسندگان
حاضر در آن به بحث درباره‌ي آثار يعقوب يادعلي پرداختند؛ نويسنده‌اي كه
در آغاز دهه‌ي 80 با دو كتاب خود چهار جايزه‌ي ادبي، ازجمله دو دوره
جايزه‌ي گلشيري را به خود اختصاص داد اما اكنون بيش از هفت سال است كه
فعاليت ادبي ندارد.
عليرضا بهرامي دبير نشست‌هاي "عصر روشن" با اشاره به دوسالگي سلسله
نشست‌هاي فرهنگي عصر روشن، به مرور اجمالي بر اين نشست‌ها پرداخت و در
توضيحي درباره‌ي يعقوب يادعالي گفت: يعقوب يادعلي با آثارش در اوايل دهه
80 نويد يك نويسنده مستعد را مي‌داد كه در ادامه آثار پربارتري را عرضه
كند. اما به دليل اتفاقات و مشكلاتي كه براي او پيش آمد، به‌نوعي در
انزوا رفت. يعقوب يادعلي سال 1342 در اصفهان به دنيا آمده است و علاوه بر
نويسندگي  در فيلم‌سازي نيز فعاليت داشته است. از سال 74 به عنوان
كارگردان صدا و سيما فعاليتش را آغاز مي‌كند، مجموعه داستان "حالت‌ها در
حياط" (1377) و "احتمال پرسه و شوخي" (1380)، و رمان "آداب بي‌قراري"
(1383) را منتشر كرد كه در اين آثار روند رو به رشدي داشت و با اين آثار
در چهار رقابت ادبي برگزيده شد. در واقع اين نويد را مي‌داد كه يكي از
استعدادهاي خاص ادبيات داستاني در اين دهه شكل بگيرد، اما به‌خاطر
سوء‌تفاهمي كه به‌وجود آمد، سوء تفاهمي كه در نوع خودش عجيب و
منحصربه‌فرد بود، از اين نويسنده ديگري خبري نشد، اثري منتشر نكرد و در
فضاي رسانه‌يي و محافل ادبي نيز حضور ندارد.
او ادامه داد: براي ما پرسش شد كه يعقوب يادعلي كجاست؟ نويسنده جواني كه
هفت سال مي‌شود از او خبري نيست؛ مدت زماني كه در فعاليت حرفه‌يي يك
نويسنده، سرنوشت او را مي‌‌تواند تغيير دهد. در واقع دور هم جمع شده‌ايم
تا يادآور شويم حواسمان هست كه نويسنده‌اي مانند يعقوب يادعلي در فضاي
فرهنگي ايران بوده و البته هنوز هست.
در ادامه اين نشست بهرامي با معرفي اجمالي ابراهيم مهدي‌زاده، نويسنده و
منتقد متولد 1332 كه در دهه‌هاي 60 و 70 از اعضاي نشست چهارشنبه‌ها با
محوريت هوشنگ گلشيري بوده، از او براي طرح ديدگاهش درباره آثار يادعلي
دعوت كرد.
مهدي‌زاده با بيان اين‌كه سال‌ها پيش بنياد گلشيري با معرفي رمان‌هاي
"آبي‌تر از گناه" نوشته محمد حسيني و "آداب بي‌قراري" اثر يعقوب يادعلي
دو رمان خوب و اثرگذار را به فضاي ادبي كشورمان معرفي كرد، افزود: راوي
رمان "آداب بي‌قراري" در فرايند روايت به تعارض مي‌رسد و در واقع به بحث
تعارض بين سنت و مدرنيته مي‌پردازد.
وي خاطرنشان كرد: در رمان "آداب بي‌قراري" كه در سه فصل تدوين شده است،
فضاي روايت در بين خيال و واقعيت در نوسان است و به‌نوعي مرزهاي خيال و
واقعيت در هم تنيده شده است. در اين روايت با جواني روبه‌رو هستيم كه
ناگهان از دانشگاه به منطقه كوهستاني پرت شده است؛ مهندس كامران خسروي كه
در فرايند زيستي روزمره در پي  عصيان عليه وضعيتي كه قرار گرفته است بر
مي‌آيد. او مي‌خواهد عليه وضعيت مناسباتي كه در تقابل با فرديت است، شورش
كند و در بخش‌هايي از كتاب تا مرز نابودي پيش مي‌رود.
اين منتقد يادآور شد: نويسنده در فرايند نوشتن سعي مي‌كند اثري را تاليف
كند كه به مثابه يك آينه باشد. نقاب از چهره‌‌ها بر مي‌دارد به مخاطب
مي‌گويد ببينيد اين شما هستيد، خود را تماشا كنيد.
وي در ادامه با مروري بر داستان "آداب برقراري" و شخصيت‌هايي كه در اين
رمان حضور دارند، تصريح كرد: مشكل شخصيت اصلي داستان در واقع مشكل همه
مردهايي است كه نيازهاي آنها سركوب شده و فرديتشان به چالش كشيده شده
است. در واقع وضعيتي را تبيين مي‌كند در تضاد و تقابل ميان آنچه كه
مي‌خواهد و آنچه هست.
مهدي‌زاده در پاسخ به پرسشي درباره اينكه برمي‌آيد اين اثر متاثر از
آموزه‌هاي داستان‌نويسي خاصي است كه به‌نوعي در تاليف‌هايي كه در فرايند
روايت است، به برخي از مسائل پاسخ نمي‌دهد، اظهار كرد: در واقع در رمان
"آداب بي‌قراري" يعقوب يادعلي، مخاطب دچار اغفال مي‌شود. او سعي مي‌كند
آن چيزهايي را كه نمي‌خواهد بگويد،‌ با سفيدخواني مطرح شود. مي‌توان گفت
كه "آبي‌تر از گناه" محمد حسيني و "آداب بي‌قراري" يعقوب يادعلي به‌نوعي
متاثر از "شازده احتجاب" هوشنگ گلشيري هستند و نبايد از ياد ببريم كه در
اين فرايند نسل‌ها از پي هم به دنبال تحقق زن اثيري هستند و مي‌توان گفت،
آبشخور آنها تاريكخانه هدايت است.
در ادامه نشست كاوه فولادي‌نسب با اظهار تاسف از اينكه برخلاف آغاز دهه
هشتاد كه يعقوب يادعلي سه اثر خوب را منتشر كرد الان چند سالي است از او
و آثارش خبري نيست، اظهار كرد: يعقوب يادعلي از نيمه دهه 70 كارش را آغاز
كرد و در دهه 80 كه موقع بالندگي‌اش بود ناگهان به دلايلي كه مي‌دانيم،
به محاق رفت و روند رشدش  متوقف شد.  ما با سه اثر منتشر شده از
نويسنده‌اي مواجه هستيم كه كار به كار اثرش بهتر مي‌شد. نخستين مجموعه
داستان وي، "حالت‌ها در حياط:، در قالب مجموعه داستان آسا بود كه مجموعه
آثاري از نويسندگان ديگري چون حسن محمودي و محمدحسن شهسواري را هم منتشر
كرد. پيش مي آيد ناشرهاي مختلفي گاهي دست به نشر كتاب‌هايي مي‌زنند كه
هيچگونه همخواني با هم ندارند، مثل همين كتاب‌هايي كه نشر چشمه با عنوان
كتا‌ب‌هاي "قفسه آبي" چاپ مي‌كند. البته اگرچه مجموعه‌اي كه "آسا" دنبال
مي‌كرد كار قدرتمندي و خاصي نداشت اما در آثاري كه منتشر كرد به وضوح
مي‌توان خلاقيت نويسندگان را پيدا كرد.
او افزود: نخستين مجموعه داستان يادعلي در قالب داستان‌هاي مدرن
دسته‌بندي مي‌شود؛ چه آنجا كه از سنت چخوفي بهره مي‌گيرد و چه آنجا كه
به‌نوعي دل در گرو سنت آلن پويي دارد. در اين مجموعه تنها يك داستان از
فضاي مدرن فاصله مي‌گيرد و دغدغه پست‌مدرنيستي دارد. در واقع يعقوب
يادعلي در تجربه‌هايي كه در زمينه تاليف داستان‌هاي پست‌مدرنيستي داشته،
كما بيش خوب عمل كرده، هرچند جريان پست‌مدرنيزم در ادبيات داستاني ما
موفق نبود. تنها داستان متفاوت اين مجموعه هم ملحظاتي براي خسرو است.
نكته جالبي كه  در فرايند خوانش آثار يادعلي وجود دارد اين است كه مخاطب
پي مي‌برد نويسنده با مسائل تئوريك به‌خوبي آشنا است و نخستين داستان اين
مجموعه، يعني "ديباچه دست‌هاي ناتمام"، به مثابه مانفيست نويسنده است.
وي تصريح كرد: يادعلي در مجموعه داستان‌هايش سعي مي‌كند قراردادها را در
فرم و ساخت داستان بي‌اعتبار كند اما در "آداب بي‌قراري" در پي بي‌اعتبار
كردن قراردادهاي اجتماعي در محتوا و مضمون اثر است.
فولادي‌نسب در ادامه با مروري بر برخي از داستان‌هاي مجموعه‌هاي "حالت‌ها
در حياط" و "احتمال پرسه و شوخي"، و بازخواني اتفاق‌هاي برخي از اين
داستان‌ها، در نقد اين نويسنده تصريح كرد: ايرادي كه به يادعلي وارد است،
از اينجا ناشي مي‌شود كه طرح مباحث تئوريك و دريافتش از آنها در داستان
برايش خيلي مهم بوده و انگار نمي‌تواند خونسرد باشد و جاي اينكه روايتي
به شكل پست‌مدرن ارايه كند، انگار كه مي‌خواهد اطلاعاتش را به رخ مخاطب
بكشد.
اين داستان‌نويس خاطرنشان كرد: برخلاف دو اثر اول يادعلي كه گاهي با
ايرادهاي دستوري و نحوي روبه‌رو مي‌شود و نثر آن بعضا ايراد نگارشي دارد،
مي‌بينيم كه در رمان "آداب بي‌قراري" نثر بسيار خوب و تاثير گذار دارد و
خيلي خوب ديالوگ مي‌نويسد. به اعتقاد من "آداب بي‌قراري" كه يكي از
رمان‌هاي خوب ادبيات فارسي در 30 سال گذشته است، درواقع داستان مردي است
كه مي‌خواهد زيبا زندگي كند و نمي‌تواند در قالب قراردادهاي اجتماعي جاي
بگيرد.
او متذكر شد: گاهي آثار يك نويسنده، سطح مطالعه او را نشان مي‌دهد و ما
در فصل دوم "آداب بي‌قراري" مي‌توانيم رگه‌هايي از تاثير پذيري يعقوب
يادعلي را از جعفر مدرس صادقي را ببينيم. اين نشان مي‌دهد كه يادعلي آثار
قبل از خودش را خوب خوانده و فهميده است.
اين روزنامه‌نگار در پايان اظهار تاسف كرد كه  شرايط اجتماعي به گونه‌اي
رقم مي‌خورد كه نويسنده‌اي كه آغاز بالندگي و شكوفايي‌اش شش سال است، هشت
سال است كتابي منتشر نكرده است، در حالي كه او در همين مدت يك كتاب خيلي
خوب و يك كتاب خوب در كارنامه‌اش دارد.
در ادامه اين نشست، سيروس نفيسي نيز با تاكيد بر اينكه يعقوب يادعلي سير
تحولي روشن و رو به رشد داشت و اين را با دنبال كردن آثارش مي‌توانيم
متوجه شويم، تصريح كرد: يادعلي در آثارش دغدغه تجربه‌گرايي دارد و سعي
مي‌كند با رويكردهاي مختلف، آثار داستاني تاليف كند. او تلاش دارد از
آموزه‌هاي مدرن‌نيستي و پست‌مدرنيستي داستان‌نويسي در خلق آثارش بهره
بگيرد و از همين رو است كه مي‌توانيم مسخرگي، عدم قاعده‌مند بودن، عدم
قطعيت و مولفه‌هاي ديگر داستان‌هاي مدرنيستي و پست‌مدرنيستي را در آثارش
سراغ بگيريم. آن‌طور كه از برخي داستان‌هاي او بر مي‌آيد به نوعي از
بهرام صادقي متاثر بوده و نگاهي توام با ارادات به اين نويسنده دارد. او
پس از گذر از رويكردهاي تجربي در مجموعه داستان نخستش سعي مي‌كند
تجربه‌هايش را در خلق آداب بي‌قراري به كار بگيرد. به اعتقاد من اين اثر
يكي از رمان‌هاي خوب يك دهه اخير ادبيات فارسي است.
اين منتقد در ادامه متذكر شد: رمان "آداب بي‌قراري" در سه بخش روايت
مي‌شود؛ بخش نخست كه نيمي از كتاب را به خود اختصاص مي‌دهد و دربرگيرنده
زندگي روزمره و عادي و ملموس كامران خسروي است. به‌نوعي يك روزمرگي را
روايت مي‌كند و از طرفي بحران‌هايي كه در زندگي مشترك راوي پيش مي‌آيد و
در بخش ديگر روايت در پي عصيان و شورش عليه وضعيتي است كه در آن قرار
گرفته اما در پايان روايت از وضعيت عصياني هم بريده و  سرخورده مي‌شود و
بادي به  زندگي و عادي و روزمره برگردد.
وي متذكر شد: اگر نويسنده به‌نوعي  راوي را با چالش‌هاي بزرگتري روبه‌رو
مي‌كرد و افق چشم‌انداز بزرگتري را پيش رويش قرار مي‌داد، مي‌توانست اثري
عميق‌تر و اثرگذار تر را خلق كند، هرچند در همين روايت هم نگاهي انتقادي
دارد و بسياري از تعارض‌ها و تناقض‌ها را به چالش مي‌كشد.
در پايان اين بخش از نشست عصر روشن عليرضا بهرامي با مروري بر برخي
جنبه‌هاي رمان "آداب بي‌قراري"، بويژه در توجه به وضعيت مرد جامعه امروز،
درگيري‌هاي فلسفي او با مسؤوليت‌هاي زندگي مشترك و نوعي ميل به بازگشت به
لاقيدي، متذكر شد: به يعقوب يادعلي بايد يادآور شد، همان‌طور كه او در
رمانش به ما گفت اين دور تسلسلي است كه ما را محاصره كرده و چاره‌اي در
مواجهه با آن نداريم جز اين‌كه از جنبه‌هاي لذت‌بخشش بهره‌مند شويم، در
ظرف غذاي مورچه‌ها، در كنار قند و مربا،‌ چيزهاي ديگري هم هست و اين‌ها
از هم جدا نمي‌شوند.
او همچنين يكي از آخرين سورده‌هايش را به يعقوب يادعلي تقديم كرد:
«كسي چه مي‌داند
شايد فردا صبح
وقتي از خواب بيدار مي‌شوم
كرگدن بنفشي باشم
وسط دشتي آفتابي، در اعماق تانزانيا
يا ماري گوشت‌آلو
با احساسي گرسنه، در جنگل‌هاي ويتنام
بله عزيزم!
قاعده‌اي هست
كه مي‌گويد
پدر و مادر من ريواس بوده‌اند
يا پرنده‌اي اساطيري
به هر حال
مثل يك آفريقايي اصيل
احساساتم را پنهان مي‌كنم،
مثل خزنده‌اي چشم‌بادامي
مرموز به‌نظر مي‌رسم
و مثل قورباغه‌اي مغموم
در خيابان‌هاي آسفالت
درجا مي‌زنم
كسي چه مي‌داند
شايد فردا...
نشست بيست‌وچهارم عصر روشن، همچنين با داستان‌خواني نويسندگاني چون فاطمه
قدرتي، مردعلي مرادي و حسن همايون همراه بود و سمانه نائيني هم يك شعر
محاوره براي حاضران خواند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692