بررسی شاخصه‌های «رمان در داستان» «آزاده جمشیدپور» اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

azadeh jamshidpoor

رمان در داستان‌ها مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که در طول یک کتاب به هم پیوسته‌اند. یک رمان در داستان با دو چالش کلیدی برای نویسندگان سر و کار دارد: چالش نوشتن یک اثر طولانی رمان، و چالش انتشار یک اثر بلند از داستان‌های کوتاه نامرتبط. (به تجربه ثابت شده که تعداد کمی از ناشران حاضر به انتشار مجموعه داستان کوتاه از نویسنده ناشناس هستند.)

بنابراین، رمان در داستان به نویسنده کمک می‌کند، تا زمانی که ماهیت به هم پیوسته داستان‌ها قوی باشد، مانند یک قلاب عمل کرده و با شیوه‌ای قانع کننده برای ناشران سختگیر، یک مجموعه داستان را به خوبی یک رمان بفروشد. مزیت دیگر رمان در داستان این است که به نویسنده این امکان را می‌دهد که بخش‌های رمان خود را به صورت مجزا در مجلات ادبی مختلف منتشر کند؛ که شانس این را ایجاد می‌کند که توجه یک ناشر را به خود جلب کند.

«رمان در داستان» یا «چرخه داستان کوتاه» یا «داستان‌های مرتبط» هر سه عنوان به یک نوع اثر داستانی اشاره می‌کنند که روایت‌های جداگانه‌ای را بیان می‌کند و در عین حال به طور ضعیفی به یکدیگر متصل می‌شوند.

یک رمان در داستان چه ویژگی‌هایی دارد و چگونه می‌تواند داستانی متفاوت از یک رمان معمولی را روایت کند؟

از نظر ساختار

برای یک خواننده داستان که شاید اطلاعات تخصصی درباره نوع آن ندارد، چرخه داستان کوتاه یا رمان در داستان ممکن است فقط مجموعه دیگری از داستان‌های کوتاه باشد؛ که به نوبه خود استدلال شایسته‌ای است. در این نوع کتاب‌ها، هر داستان کوتاه مستقل از دیگری است و احتمالاً موضوعات زیادی را پوشش می‌دهد. پس فرقش چیست؟

رمان در داستان‌ها این ویژگی را دارند که تک تک داستان‌ها را عمداً و البته بسیار ظریف و کمرنگ به هم پیوند می‌دهند. این پیوند هدفمند ساختار را از هیچ به چیزی با معنا منحرف می‌کند. در خوانش چنین کتاب‌هایی پیشنهاد می‌شود به جای انتخاب یک داستان تصادفی از وسط کتاب، خواندن رمان در داستان‌ها را از صفحه اول شروع کنید. حتی اگر داستان‌های فردی وجود دارد، باید از همان ابتدا به طور کلی خوانده شوند تا داستان‌ها معنا پیدا کنند. در صورتی که به رمان در داستان به عنوان یک شبه رمان فکر کنید، ساختار سست و مبهم بودن آن خواندن را ساده‌تر و مختصرتر می‌کند.

ویژگیهای فیزیکی

اگرچه اکثر رمان‌ها عناوین فصلی دارند، هیچ چیز دیگری برای منحرف کردن توجه خواننده ندارند. ویژگی‌های فیزیکی رمان در داستان‌ها متفاوت است. ظاهر آنها بیشتر شبیه به مجموعه داستان یا حتی آثار غیرداستانی است.

به عنوان مثال، یک رمان در داستان ممکن است فهرستی از مطالب داشته باشد که به خواننده نشان می‌دهد که کدام صفحه فصل خاصی را شروع می‌کند. رمان‌ها این مسیر را دنبال نمی‌کنند و به طور معمول فاقد فهرست عناوین هستند.

نقشه تنظیمات موجود در برخی کتابهای رمان در داستان، ویژگی منحصر به فرد دیگری از این دست می‌باشد. برخی از رمان در داستان‌ها نقشه کوچکی از شهر دارند. گاهی اوقات، یک چرخه داستان کوتاه ممکن است نموداری از یک شجره نامه داشته باشد که یک خط و نسب اجدادی را برای خواننده ترسیم می‌کند. فصل‌ها ممکن است با یک تاریخ یا زمان خاص شروع شوند، که به معنای تاکید بر زمان است.

ویژگی ضروری که رمان در داستان به آن نیاز دارد:

تنها عنصری که یک چرخه داستان کوتاه باید داشته باشد آغاز، میانه و پایان است. به یاد داشته باشید، هر داستان باید مستقل از دیگری عمل کند. در طول داستان، آن‌ها می‌توانند یک یا دو ارتباط با داستان دیگری داشته باشند، اما باید یک داستان کامل بوده و تا پایان فصل یا داستان، داستان تعریف کنند. داشتن این عنصر اجباری است و بدون آن داستان‌ها یکی شده و در نهایت تبدیل به رمان می‌شوند. چارچوب سبک: یک رمان در داستان ممکن است سؤال مهمی را در خود داشته باشد و آن را در چند فصل اول معرفی کند. این سؤال، چارچوب مهمی است که خواننده را وا می‌دارد تا برای یافتن راه حل یا پاسخ خود، داستان‌ها را تا پایان کتاب دنبال کند. این سؤال خاص لازم نیست در تمام داستان‌ها ظاهر شود، اما باید هر از چند گاهی در لا به لای داستان‌ها ظاهر شود تا به خواننده یادآوری کند که تا چه اندازه مهم است.

به عنوان مثال، در سریال "بازی تاج‌وتخت"، مسئله اصل و نسب جان اسنو موضوع بحث‌های زیادی است. این سؤال در چند قسمت اول معرفی می‌شود و هشت فصل بعد به پاسخ می‌رسد. با این حال، در آن بازه زمانی، این سؤال چندین بار مطرح می‌شود تا به مخاطب یادآوری کند که هنوز با طرح داستان مرتبط است.

تلاش مخاطب اثر برای یافتن پاسخ این سؤال، نباید موضوع کسل کننده‌ای باشد؛ بلکه باید اهمیت جدی برای گذشته، حال یا آینده یکی از شخصیت‌ها داشته باشد. علاوه بر این، پاسخ باید تا حدی بر کارکترهای متعدد تأثیر بگذارد، نه فقط یک شخصیت.

رگ اتصال (مهم‌ترین بخش رمان در داستان):

چیزی که واقعاً یک چرخه داستان کوتاه را از یک رمان متمایز می‌کند این است که داستان‌ها باید ارتباط فیزیکی داشته باشند. از طریق شخصیت‌ها، اشیا، مضامین یا تنظیمات، مجموعه اثر به یک چرخه یا رمان در داستان تبدیل می‌شود. اما در این مورد پیچیدگی حائز اهمیتی وجود دارد. ارتباط باید کوتاه اما مداوم باشد؛ مبهم، در عین حال مهم. این شیوه آنقدرها هم که به نظر می‌رسد، سخت نیست. در برخی از رمان در داستان‌ها، شخصیت‌هایی حضور دارند که هرگز داستان مناسب و مستقلی برایشان روایت نشده است، اما در سرتاسر ماجرای کتاب، با کیفیتی تأثیرگذار ظاهر می‌شوند. حتی اگر آن شخصیت در داستانی ظاهر نشود، شخصیت‌های دیگر ممکن است به آن ارجاع دهند و به خواننده اجازه دهند تا این ارتباط را کشف کند.

راه دیگر از طریق تنظیم و پیرنگ است؛ مانند فیلم "واینزبورگ، اوهایو" که اقتباس آزادی است از رمان در داستانی با همین عنوان نوشته "شروود اندرسون"، مربی فاکنر و همینگوی. چرخه داستان کوتاه اندرسون به خواننده نشان می‌دهد که حضور در یک شهر کوچک به چه معناست و نگاهی اجمالی به زندگی شهروندان این نوع شهرها می‌اندازد.

راه دیگر برای ارتباط داستان‌ها از طریق موضوع است. با این حال، برخی می‌توانند به حق استدلال کنند که موضوع می‌تواند اثر را فقط واجد شرایط پذیرفته شدن به عنوان یک مجموعه داستان کند. در واقع می‌توان موضوع را یک نقطه اتصال مناسب دانست. به این معنا که هر داستان، شخصیت‌های متفاوتی را در بر می‌گیرد و طرح‌های متفاوتی دارد، اما همه آن‌ها با یک مضمون عاشقانه، ترسناک و ... به هم مرتبط می‌شوند. هرچند ناشر یا کارگزار ادبی معمولاً چنین اثری را به جای رمان در داستان، به عنوان مجموعه داستان طبقه بندی می‌کند، اما باید دانست که با وجود تفاوت‌های اندک، رمان در داستان‌ها می‌توانند آثار متفاوت‌تری باشند.

آیا انتشار یک رمان در داستان دشوارتر از یک رمان معمولی است؟

متأسفانه، بله. این یک حقیقت تأسف بر انگیز است که انتشار یک رمان در داستان (یا هر چیزی که به هر نحو شبیه یک مجموعه داستان کوتاه است) از یک رمان معمولی دشوارتر است. چراکه خوانندگان بیشتر تمایل به خواندن رمان دارند و رمان، تجربه کامل‌تر و طولانی‌تری را نسبت به یک مجموعه پیوسته ارائه می‌دهد.

قرار دادن اثر داستانی در رده " رمان در داستان" سخت است (و بنابراین، فروش آن به خوانندگان دشوارتر است) زیرا با هیچ استاندارد ساختاری معمولی در ادبیات مطابقت ندارد. شخصیت‌های اصلی ممکن است بیایند و بروند و خواننده نتواند درباره یک شخصیت، به اندازه شخصیت‌های یک رمان معمولی بیاموزد.

با این حال، این موضوع نباید نویسنده را از نوشتن یک رمان در داستان باز دارد. اگر مجموعه پیوند داده شده، منحصر به فرد است و به خوبی روایت می‌شود، می‌تواند به موفقیت دست یابد. همچنین اگر نام "رمان در داستان" به عنوان نوعی وسیله برای جذب مخاطبان به کار برده شود، می‌تواند کارساز باشد. از آنجا که ممکن است مخاطبان ساختار تکه تکه شده

 را بسیار شبیه به یک مجموعه داستان کوتاه ببینند، وقتی ناشر عبارت «رمان» را وارد عنوان دسته اثر می‌کند، به خریداران اطمینان می‌دهد که داستان شامل یک تجربه رمان‌گونه است.

اصطلاح «چرخه‌های داستان کوتاه» و «داستان‌های مرتبط» نیز دستکاری عناوینی هستند که برای جذب خریدار ایجاد شده‌اند. کلمه "چرخه" به معنای دایره‌ای است که به خواننده می‌فهماند که داستان‌ها با یکدیگر مرتبط‌اند (که هستند!). اما، اگر از عبارت «مجموعه» به جای آن استفاده شود، ممکن است کتاب به خوبی فروش نرود، زیرا «مجموعه» به داستان‌های مستقل دلالت دارد.

چرا نویسنده‌ای باید بخواهد رمان در داستان بنویسید نه رمان؟

این شیوه نگارش به نویسندگان کمک می‌کند تا ساختار بنویسند. این گونه آثار با استفاده از روایت به صورت موزاییکی، از تاکید بر پیرنگ می‌کاهند. در عوض روی موضوع و شخصیت تمرکز می‌کنند. طرح داستانی و پیرنگ هنوز وجود دارد، اما به میزان بسیار کمتری در پس‌زمینه داستان.

موفق‌ترین مجموعه داستان‌های پیوسته معمولاً از یک رمان نویس کارکشته در اواسط دوران حرفه‌ای خود برمی آیند. آن‌ها قبلاً تا حدی بر هنر داستان نویسی تسلط یافته‌اند؛ پس می‌توانند قواعد روایتی را که به آنها اجازه می‌دهد داستانی جذاب را در ساختاری پراکنده روایت کنند، خم کرده و بشکنند. پس از تسلط بر ساختار یک رمان در داستان، دستکاری در ساختار یک رمان برای نویسنده آسان‌تر خواهد بود.

چرا خوانندگان از خواندن رمان در داستان لذت می‌برند؟

خوانندگان به طور طبیعی جذب چرخه‌های داستان کوتاه می‌شوند زیرا از روایت‌های سریالی لذت می‌برند. به همین دلیل است که فیلم‌های دنباله دار و سریال‌های تلویزیونی سال‌ها باقی مانده‌اند. مخاطبان دوست دارند که اثر، در عین اینکه شامل یک داستان منحصر به فرد است، بخشی از یک کل بزرگتر باشد. پیوند دادن، روایتی طولانی‌تر و عمیق‌تر را نوید می‌دهد تا مخاطب در طول زمان آن را کشف کند. در چنین آثاری، مخاطب ذره ذره با شخصیت‌ها رشد می‌کند.

از مهم‌ترین و مشهورترین رمان در داستان‌ها می‌توان به اثر مشهور سروانتس، "دن کیشوت" نام برد. همچنین از آثار معاصر و موجود در آمازون می‌توان به "اتصالات تصادفی" نوشته چارلز پارکینسون اشاره کرد. همچنین «آدمیان» نوشته زویا قلی پور نیز مجموعه داستان به هم پیوسته قابل تأملی است که توسط کانون فرهنگی چوک منتشر شده است که می‌توان از مطالعه آن به اندازه مطالعه یک رمان لذت برد. ■

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بررسی شاخصه‌های «رمان در داستان» «آزاده جمشیدپور»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692