دراسارت رازها
تهیهکننده: محمد درمنش، الکس بروتو، جفری الارد
نویسنده: میلاد جرموز، کوروش آهاری
بازیگران: شهاب حسینی، نیوشا جعفریان، لیا اوگانیان، جورج مگوایر/ موسیقی: نیما فخرآرا
خلاصه داستان
بابک و ندا زن و شوهری جوان به همراه نوزاد خود از مهمانی به خانه باز میگردند. اما به دلیل مستی بابک مجبور میشوند در یک هتل اتاقی کرایه کنند.
لیکن این هتل شرایط عادی ندارد.
فیلم آن شب را شاید بتوان در سینمای وحشت نوپای ایران اثری نسبتاً قابل توجه به حساب آورد، اما نمیتوان منکر شد که اثر از مشکلات بسیاری در ساختار روایی خود رنج میبرد که مانع تبدیل شدن اثر به اثری شاخص شود.
آن شب به آن دسته از فیلمهای ژانر وحشت تعلق دارد که روابط انسانی را دستمایه خود قرار میدهند تا حین ایجاد وحشت در مخاطب اورا پیرامون این روابط به تفکر وادارد کند. اما دست اندرکاران اثر در این راه نتوانستهاند آنچنان که باید به موفقیت دست پیدا کنند.
کورش آهاری در فیلم خود تا حدود قابل توجهی وامدار فیلمهایی مانند درخشش، و ۱۴۰۸ است . با این تفاوت که هردوی این آثار موفق شدهاند منطق جهان خود را پایه ریزی کنند، لیکن آن شب در این راه تقریباً شکست میخورد.
چه در فیلم درخشش و چه در ۱۴۰۸ مکان دارای هویت گشته، و در شناسنامهای که از مکان ارائه میشود دلایلی منطقی طرح میشود تا مخاطب دریابد چرا این مکان دارای چنین خصوصیتهایی است.
این در حالی است که در فیلم آن شب هیچ دلیل منطقی در برابر مخاطب نهاده نمیشود تا مخاطب بر مبنای آن دریابد چرا هتل خاصیت افشاکنندگی راز هارا پیدا کرده است.
در فیلمی همچون درخشش هتل دارای یک پیشینۀ تاریخی است. پیشینهای که وقوع حوادث بعدی را طبق منطق دراماتیک اثر باور پذیر میسازد.
اما سازندگان آن شب هیچ پیشیهای برای هتل موجود دراثر خود نساختهاند و این هتل به مثابه مکانی راز آلود هویت پیدا نمیکند.
دراین میان صحبتهای بی سرو ته مسئول هتل پیرامون سیاست و تروریسم هم نه تنها کمکی به اثر نمیکند بلکه بیشتر باعث میشود که مخاطب به سردرگمی دچار گردد، زیرا درام اثر هیچ ارتباطی با تروریسم و سیاست ندارد.
از منظر میزانسن و فضاسازی هم اثر تنها در ایجاد دلهره و وحشت تا حدودی به موفقیتهایی دست مییابد، اما اثر نمیتواند پیشر رفته و در ساخت معنا ناتوان میماند.
نکته دیگری که در اثر باعث سردرگمی بیشتر مخاطب میگردد. طرح بی دلیل ارتباط خالکوبی های روی دستهای بابک و ندا با حوادث پیش آمده است. این درحالی است که در طول فیلم هیچ دلیلی برای وجود یک طلسم و شومی آن طرح نمیشود بلکه ریشه ترسهای ندا و بابک بیشتر اگزیستنس و حاصل اعمالی است که آنها در گذشته داشتهاند.
به همین دلیل پافشاری سازندگان اثر برشوم بودن خالکوبی ها هرچه بیشتر منجر به گیج شدن مخاطب میشود.
سؤال دیگری که مخاطب اثر در برابر خود مییابد این است که چرا تا نیمههای فیلم ندا با اعمال خود در گذشته (قتل فرزند دنیا نیامده اش) درگیر نیست و در طول فیلم تنها دوبار با روح فرزند خود روبه رو گشته و پس از اعتراف از چنگال او رها میشود. درحقیقت میتوان گفت سازندگان اثر آنقدر بر اشتباه بابک در گذشته پافشاری نمودهاند که از ایجاد توازن میان اشتباه بابک و ندا غافل ماندهاند.
مسئلۀ دیگری که تاپایان اثر بی جواب میماند این مسئله است که بابک در گذشته چه عملی انجام داده است که اینچنین مستوجب عقوبت است.
البته درطول اثر مخاطب از خیانتکار بودن بابک مطلع میشود لیکن میزان اطلاعات وی در همین حدود باقی میماند.
مسئله دیگری که در رابطه با بابک بی جواب میماند این است که اگر مسئله اصلی اثر بیان حقیقت است چرا روح زن مانند روح کودک که از ندا خواست اعتراف کند چنین خواستهای را از بابک طلب نمیکند؟
همین ایرادات است که باعث میشود فیلم آن شب در ساخت جهان داستانی خود ناتوان مانده و در مقابل آثار نمونه دیگر همچون درخشش و ۱۴۰۸ اثری قابل قبول و تأمل برانگیز بهحساب نباید. ■