سیاست، استعمار، زن و جنسیت
جیمز باند مأمور میشود تا شیفره یک بانکدار را که پولهای سازمانهای تروریستی را در بازار جهانی سرمایهگذاری میکند متوقف کند و این گروه را متلاشی سازد. باند میبایست در بازی پوکر که در کازینو رویال در مقابل لو شیفره انجام میدهد برنده شود، در این حین او با یک کارمند زیبای خزانه داری وسپر لیند که برای پخش پول شرطبندی او در بازیهای شرطبندی و نگهداری از اموال و پول دولتی گماشته شدهاست آشنا میشود. اما در این ماجرا باند و وسپر درگیر یک سری حملات مرگبار از طرف لو شیفره و همراهانش میشوند…
فیلمهای جیمز باند همواره در پس ظاهر سرگرم کننده و هیجان انگیز خود اهدافی را دنبال مینمایند. در دوره جنگ سرد پیوسته در این آثار، چهره مخوفی از شوروی و چین بازنمایی میشد. پس از پایان گرفتن جنگ سرد و فروپاشی شوروی، سازندگان این آثار، به دنبال خلق دشمنانی جدید برای باند بودند و رفته رفته چهره پلید در آثار باند از رقبای ابرقدرتی همچون چین و شوروی به کشورهای همچون کره شمالی یا تروریستها تغییر شکل داد.
از سوی دیگر چهره استعمار گر غرب بعد از پایان یافتن استعمارکهن به شکلی دیگر رخ نمود و استعمار نوین را به شکلی جدید پایه گذاری کرد. بخش عمدهای از این استعمار در آثار فرهنگی اتفاق میافتاد و این بار غرب به جای نیروی نظامی از محصولات فرهنگی خود بهره گرفت.
چهرهای که غرب در این محصولات از شرقیها و افراد غیر غربی بازنمایی میکرد چهرهای خشن و عقب افتاده بود
فیلم کازینو رویال نیز از این نوع محصولات فرهنگی محسوب میشود.
تصویری که فیلم از کشورهایی مانند اوگاندا یا ماداگاسکار بازنمایی میکند تصویری عقب افتاده و وحشی است یکی از صحنههای ابتدایی فیلم، جایی که جیمز باند تروریست سیاه پوست را تعقیب میکند، تروریست سیاه پوست بیشتر از تواناییهای جسمی برخوردار است اما جیمزباند دارای درایت و هوش است چیزی که
این قهرمان سفید پوست و چشم آبی را از تروریستهای سیاه پوست جدا نموده و باعث برتری وی شده است.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد این مسئله است که در فیلم حتی حمله به سفارت یک کشور آفریقایی توسط باند امری غیرمعقول دانسته نمیشود و باند در جواب رئیس خود که او را باز بازخواست میکند تنها میگوید:
باند: دفه دیگه اول به دوربین شلیک میکنم.
برای باند جان انسانها و حق ارضیاش کشورشان اهمیتی ندارد. بلکه تنها چیزی که اهمیت دارد این مسئله است که کسی از این جنایت با خبر نشود.
در حقیقت این فیلم چهرهای از سیاهپوستان بازنمایی میکند که مخاطب قبول کند نابود کردن آنها حتی در سفارت کشورشان حق باند است. زیرا آنها موجوداتی خشن، جنگ طلب، و فاقد تمدن هستند، بنابراین حق ندارند از قوانین مدرن کشورهای غربی بهره ببرند.
زن در آثارجیمزباند:
نکته دیگری که در آثار باند پیوسته شایان توجه است، نگاهی است که در این آثار به زن و جایگاه زن در جامعه میشود. به دلیل سلطه گفتمانی مردانه در این آثار، زن در آثار جیمز باند پیوسته ابزاری برای کسب لذت بوده است.
زنان در آثار جیمز باند موجوداتی فاقد هویت فردی به تصویر کشیده شدهاند. زنانی که تمام هویتشان در حد و اندازههای زنانگی آنها فرو کاسته شده است.
در فیلم کازینو رویال نیز کم و بیش چنین نگاهی وجود دارد
به عنوان مثال در صحنهای که جیمز باند همکار زن خود را مجبور به پوشیدن لباس نیمه برهنه میکند تا از این طریق، (نمایان کردن اندام زن) توجه دیگر قماربازان را از بازی پرت نماید.
چنین استفاده ابزار گونهای از زن بارها در آثار دیگر جیمز باند نیز تکرار شده است.
البته شاید بتوان از یک نظر فیلم کازینو رویال را قابل توجه دانست زیرا تقریباً از معدود فیلمهای جیمزباند است که در آن جیمز باند واقعاً عاشق میشود البته این عشق نیز سرانجامی ندارد و با خیانت زن و در نهایت نابود شدنش پایان مییابد.
در مجموع میتوان گفت آثار جیمز باند در پس تولید سرگرمی و لذت برای جامعهای مصرف گرا سعی دارند نگاه مخاطب خود را جهت داده و کاری کنند که مخاطب از منظر سیستمی سلطهگر و کاپیتالیستی که نگاهی ابزاری به انسانها و بشریت دارد به جهان بنگرد. ■