ترجمه: گیتا گرگانی، تهران: نشر قطره، ۱۳۹۲
میچ آلبوم؛ نویسنده مطرح آمریکایی و زاده 1958 در فیلادلفیا است. او نوازنده، مجری تلویزیون و رادیو، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، روزنامهنگار و نویسنده چند کتاب پرفروش با شهرت جهانی است. از آثار برجسته او میتوان به «سهشنبهها با موری» و «در بهشت پنجنفر منتظر شما هستند» اشاره داشت.
گیتا گرکانی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ادبیات در 1337 سال در تهران بهدنیا آمد و از دانشکده هنرهای دراماتیک لیسانس ادبیات و نمایشنامهنویسی دارد.
یک روز دیگر، نوشته میچ آلبوم، روایت رابطه مادر و پسرش (چارلی بنهتو) است که تا بعد از مرگ نیز ادامه دارد. سؤال مرکزی کتاب این است که اگر میتوانستید با عزیز از دسترفتهای فقط یکروز دیگر هم بگذرانید چه میکردید؟ اگر شما شانس داشته باشید، فقط یک شانس، تا به گذشته برگردید و اشتباهی را که در زندگی مرتکب شدهاید جبران کنید، از این فرصت استفاده میکنید؟ و اگر این کار را کردید، آنقدر بزرگ هستید که تاب تحملش را داشته باشید؟
چارلی بنهتو در کودکی ناچار میشود یکی از والدین را برای زندگی انتخاب کند. «تو میتوانی پسر مامان باشی یا پسر بابا، اما نه هر دو». او پدرش را انتخاب میکند اما پدر نیز بعد از مدتی ناپدید میشود. چارلی در بزرگسالی نیز شبیه مردی شکستخورده است. کارش را از دست میدهد. خانوادهاش را ترک میکند. وقتی میفهمد به عروسی تنها دخترش دعوت نشده، بهکلی دچار ناامیدی میشود و تصمیم میگیرد خودش را بکشد. از اینرو با ناامیدی تصمیم میگیرد که شهر زادگاهش برود. به خانهٔ دوران کودکیاش. در آنجا با صحنهای بسیار عجیب مواجه میشود. مادرِ درگذشتهاش را میبیند که به استقبالش آمده...
گیتا گرگانی درباره میچ آلبوم و آثارش چنین میگوید: «اگرچه آلبوم به مرگ میپردازد اما پرداختنش به مرگ برای ستایش زندگی است نه برای ستایش مرگ. او در واقع مرگ را بهعنوان نهایت زندگی نگاه میکند. به عقیده او وقتی همه قرار
است بمیریم پس چرا قدر زندگیمان را ندانیم. این مساله در جامعه غربی فراموش شده است. اگرچه بسیاری از نویسندگان مرگ را ستایش میکنند و مرگ را هدف غایی میدانند و بهسمت پوچی میروند اما آلبوم معتقد است وقتی قرار است کسانی را که دوستشان داری از دست بدهی، وقتی قرار است چیزهایی را که برایش جنگیدی از دست بدهی پس لحظهای صبر کن، برگرد و دوباره به زندگی نگاه کن و ببین چه ارزشهایی برایت وجود دارد و قدر چیزهایی را بدان که در این حرکت سریع آنها را نادیده گرفتهای. مثلاً شخصیت اصلی کتاب «یک روز دیگر» به تمام موفقیتها در زندگیاش میرسد اما همه را از دست میدهد به طوریکه نزدیکانش دیگر نمیخواهند او را بینند. او سقوط میکند اما در نهایت سقوط با مرور زندگیاش و با برگشتن به اینکه نقطه ضعفهای واقعیاش را پیدا کند دوباره به زندگی بر میگردد بنابراین او از مرگ نمینویسد بلکه از زندگی مینویسد.»
ادامهٔ داستان در یک روز ظاهراً عادی میگذرد، یک روز خوب با والدین درگذشته...
«گذراندن یک روز با کسی که دوستش دارید میتواند همهچیز را عوض کند.» ■