حدود صدو بیست سال از ابتداییترین کاربرد موسیقی در نمایش فیلم میگذرد، اما عدهای از متخصصین این هنر معتقدند: این حرفه و هنر کماکان نیاز به پیشرفت و تکامل دارد. و حتی در پاره ای از اوقات در مصاحبههایی از آهنگسازان سرشناس سینما دیده شده که اعتقاد بر تدوین استانداردها برای ساخت موسیقی فیلم را دارند؛ که البته این نظر، مخالفانی هم دارد که دلایل بی شماری نیز برای آن ذکر میکنند. برادران لومیر زمانی که برای اولین بار ابتکار تلفیق موسیقی در صحنه نمایش را به کار بستند، هیچگاه نمیاندیشیدند که روزی ساخت موسیقی برای سینما تا این حد پیشرفته و متکامل شود. آنها با قرار دادن یک پیانو در صحنه و نواختن آن توسط یک پیانیست،
در زمان نمایش فیلم انقلابی در فیلمسازی به پا کردند که پیش از به وجود آمدن فیلمهای ناطق این حرکت آغاز شد. اما تا زمانی که در سال هزار و نهصد و بیست و هفت برادران وارنر اولین فیلم ناطق را به روی پرده سینما ببرند، موسیقی فیلم بسیار متفاوت تر مینمود و همچنین خالی از خلاقیت. تا زمان نمایش اولین فیلم ناطق توسط برادران وارنر قطعاتی که برای موسیقی فیلم نواخته میشد تماماً از موسیقیها و قطعات کلاسیک دورههای مختلف انتخاب میشدند که یا به صورت تک نوازی پیانو و یا به صورت دوئت نوازی، که چندی بعد تر از آن در برخی مواقع از ارکسترهای بزرگ نیز استفاده میکردند. اما این زنجیره پس از مدتی که سینما با کمبود قطعات موسیقی و عدم تطابق تعدادی از صحنهها با موسیقیهای موجود مواجه شد توسط اولین فیلم ناطق گسسته و به طور رسمی آهنگسازی برای سینما آغاز گردید. ساختن موسیقی برای فیلمها به صورت یک امر واجب در آمد و سیل درخواستهای کمپانیها و کارگردانان برای ساخت موسیقی متن باعث شد آهنگسازان نیز خود را با پیشرفت سینما هماهنگ کرده و روز به روز شاهد تکامل روز افزون این پدیده زیبای هنری باشیم. اما آنچه که در این مطلب در پی آن هستیم بازگو کردن تاریخچه موسیقی فیلم نیست، بلکه بررسی این پدیده هنری جذاب، تخصصی و موسیقایی از منظر فنون موسیقی و هنر آن است.
آنچه که برای یک موسیقی فیلم ضروری است، داشتن یک ساختار و یک چهارچوب برای پیشبرد و درک بهتر داستان میباشد که همین مسئله سبب آن میشود، تا هر آهنگسازی نتواند در این عرصه موفق عمل کند. بلکه تنها، آهنگسازی در این وسعت بیحد و اندازه میتواند شکوفایی آثار خود را به منظر همگان قرار دهد که چیزی فراتر از یک آهنگساز و موسیقیدان باشد. از همین جا است که موسیقی فیلم نه فقط به عنوان یک هنر، و یک گرایش موسیقایی بلکه به منزله یک تخصص منحصر به فرد آمیخته با هنرهای دیگر، نیازمند علوم موسیقی، سینما، داستان پردازی و خلاقیت بدون مرز است.
آهنگساز برای ساختن یک یا چند قطعه، میتواند هر طور که علاقه مند به پرواز دادن روح و احساس و علاقه خویش است برای ساخت موسیقی مورد نظرش عمل کند، اما در موسیقی فیلم به هیچ عنوان اینطور نیست. در این پدیده، آهنگساز نیازمند به دانستن تمام دانستنیهای تخصصی موسیقی، آن هم در سطحی بسیار فراتر از سایر همکاران خویش است و علاوه بر آن باید هنر سینما را نیز به خوبی بشناسد و درک و دریافت تصاویر، رنگها، حرکتها، و تمهای یک نمایش را به خوبی تجزیه و تحلیل کرده و از آنها برای استفاده از بهترین رنگ و تمها در صداها، افکتها، ملودیها، تنظیم و ساز بندیهایش استفاده کند، طوری که موسیقی او نه فراتر از فیلم به نظر آید و نه پایینتر، چرا که در صورت عدم توازن موسیقی با فیلم، به دریافت موضوع و اهداف فیلم از طرف تماشاگر با خدشه وارد خواهد کرد. آهنگساز در موسیقی فیلم، میبایست همراه با داستان، شخصیتها، اهداف و سطح کلی فیلم حرکت کرده و با ساختن صداها و ملودیها بر دریافت هرچه بهتر صحنههای یک فیلم به تماشگر یاری رسانده و زیبایی حرکات، بازیها و وقایع را ملموس تر جلوه دهد، آهنگساز در فیلم باید بداند که قرار نیست در آن فیلم به اجرای کنسرت بپردازد!!! یک آهنگسازفیلم، کارش از زمانی که فیلنامه فیلم آماده میشود آغاز میگردد و نمیتوان از این مرحله به سادگی عبور کرد ((هر چند که تعدادی از موسیقیدانان معتقدند خواندن فیلمنامه، آهنگساز را با دو نوع برخورد در فیلم مواجه خواهد کرد!!!)) اما آنچه که اهمیت دارد، آشنایی هر چه بیشتر آهنگساز با حال و هوای اصلی داستان و سپس شناخت شخصیتهای فیلم و نوع روند شخصیت پردازی آنها برای درک بهتر حس موجود در فیلم است. معمولاً آهنگساز پس از تولید اولیه فیلم یعنی زمانی که فیلم هنوز در برخی موارد ناقص است به صورت راف کات، به دیدن فیلم دعوت میشود و در آنجا است که کار اصلی او شروع و پیش میرود. هماهنگی آهنگساز با تدوین گر یکی از معقوله های مهم تأثیر گذاری موسیقی در فیلم است که باید با وسواس فراوان انجام شود. آهنگساز فیلم باید روحیات، متعلقات، و همچنین نظرات شخصی خود را رها کرده و تنها خود را درون داستان و چهار چوب آن وقایع بگذارد که مرزبندی کارگردان را بتواند تاب آورده و در پیشبرد اهداف او حرکت کند. آهنگساز در یک فیلم با مرزهایی روبرو است که هر لحظه تخیلات شخصی او را از رفتن به سوی شخص خویش باز میدارد و نیازمند داشتن بهنرین حس و خلاقیتها در همان چهار چوب فیلم است.
فرم موسیقی فیلم در زوایای فیلم باید اتفاق بی افتد و رنگ بندی آن باید با توجه به انعکاس شخصیت پردازیها و سکانسهای متنوع صورت بپذیرد. دراین زمان است که اگر موسیقیدان در کار خود متخصص نباشد وفنون و علوم موسیقی و آهنگسازی را به خوبی فرا نگرفته باشد و خالی از خلاقیت فوق العاده باشد دچار یک تزلزل خواهد شد. ساختار موسیقی او بر اساس داستان و روند فیلم شکل نخواهد گرفت و ساز بندیها معمولاً یک ساز بندی شخصی که از رنگ و بوی هنری خالی است منعکس خواهد شد و شکستی بزرگ برای درک و دریافت یک فیلم به وجود میآید.
موسیقی برای یک فیلم یک تزئین به حساب نمیآید، بلکه یک امر ضروری برای انتقال بهتر اهداف کارگردان و فیلنامه است که به واقع نیاز مند هنری فوق العاده است. احساس در ساختن موسیقی فیلم بسیار مهم و ضروری است، اما نه آن احساسی که شخص آهنگساز در وجود خود دارد، گاهی ممکن است این عواطف با روند یک فیلم کاملاً در تضاد باشد و آهنگساز طبعاً باید خود را در جایگاه بازیگران و شخصیتهای فیلم قرار دهد، بال و پر گرفتن عواطف شخصی در این حرفه کمک زیادی به موفقیت کار نمیکند، بلکه گاهی بر عکس آن نیز عمل خواهد کرد، به همین دلیل است که صحبت از چهار چوب در ساختار موسیقی فیلم ضروری و پر اهمیت است. البته اصلاً نمیتوان گفت که این چهار چوب، یک مرز تنگ و کوچک است که خلاقیت را از آهنگساز میگیرد، این چهار چوب در مواقعی حتی وسعتی فراتر از یک زندگی است، و این آهنگساز است که باید تنها بتواند خود را در آن موقعیتها قرار دهد و با توجه به خواستگاهها و درک و دریافت کارگردان پیش برود و دقیقاً آن چیزی را پیاده کند که مد نظر روند کلی فیلم است.
در هر صورت، سینما و موسیقی امروزه به دو همراه و دوست جدا ناشدنی تبدیل شدهاند که با در کنار یکدیگر قرار گرفتن به شکل گیری زیباییهای عدیده دامن زدهاند. چه بسیار فیلمها و تصاویری که اگر از آنها رنگ وفرم و ساختار موسیقی و صدا را حذف کنیم با یک جسم بی روح طرف خواهیم شد. با توجه به این نکته باید بر کاربردی تر کردن موسیقی در فیلمها تلاش بیشتری شود و متخصصین این عرصه بهتر و بیشتر آموزش ببینند. ساختن موسیقی فیلم برای عاشقان این عرصه لذتی توصیف ناشدنی است که در آن مشقتهای فراوان وجود دارد. اما اگر این عشق در افرادی که مستعد انجام این کار هستند با تخصص و مجهز شدن به علوم موسیقی همراه نشود، به یک دشمن روح خود آهنگساز و تماشگر تبدیل خواهد شد.
از منظر زیبایی شناسی با آنکه سینما بعد تصویر و موسیقی بعد صدا است و از یکدیگر دور هستند اما آنچه که از تلفیق این دو هنر مردم پسند و فوق العاده به وقوع پیوسته یک پدیده انسانی با جنبههای فراوان تربیتی و هنری است. آهنگسازی که برای یک فیلم موسیقی میسازد باید مطالعه در حیطه سینما، صدا برداری، فلسفه و ادبیات و ادبیات نمایشی و... را فراموش نکند. میبایست علوم موسیقایی را جدی گرفته و به شناخت هر چه بیشتر آهنگسازی و خصوصاً آهنگسازی برای فیلم همت گمارده و از فراز و نشیبهای ابتدایی آن نهراسد چرا که آهنگسازی برای یک فیلم، همانند یک زندگی است... ■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر