این پیام و بیانیه اختصاصی مصطفی بالعل نویسنده پیشکستوت ترکیه است که برای کانون فرهنگی چوک به مناسبت روز جهانی داستان ارسال شد و در همایش روز جهانی داستان کوتاه سال 94 توسط مهدی رضایی خوانده شد.
گزارش و عکسهای روز جهانی داستان و بزرگداشت قباد آذرآیین اینجا
دوستان ایرانی سلام
داستان آنگونه که از هزارتوهای قرون و هزارههای گذشته عبور کرده و همچون میراث ارزشمندی به دست ما رسیده در سایه تلاش و کوشش مجدانه ما میتواند مسیر خود به سوی آیندگان را طی کرده و به دست آیندگان برسد. از اینکه در یک چنین روز مهم و ارزشمندی که به نام روز داستان نامگذاری شده و به مدد کلمات در کنار شما هستم بی نهایت خوشحالم. عرض سلام و احترام خدمت شما عزیزانم که دلتان برای داستان و داستان نویسی میتپد احساس وصف ناپذیری است. نوشتن پیام برای روزی که به نظر من سنت ارزشمند قصه نویسی در آن نهادینه شده، احساس بیمانندی است.
اگر آثار ادبیات کلاسیک ایران را که هر کدام به تنهایی یک اثر کلاسیک جهانی به شمار میرود به شمار نیاوریم، تا چند سال پیش غیر از بوف کور صادق هدایت و داستانهای صمد بهرنگی هیچ آشنایی با داستان نویسی معاصرایران نداشتم. تا اینکه یکی از روزها به صورت اتفاقی با جوان سختکوشی به نام صابر مقدمی که خودش را وقف ادبیات و ترجمه کرده بود آشنا شدم. در ظرف مدت کوتاهی این مترجم دوست داشتنی و ارزشمند به عضوی از خانوادهام تبدیل شده و هنوز نمیدانم عشق و علاقه وافر او به ادبیات بود یا چیز دیگری که به تمام معنی کلمه، علیرغم اینکه وقتم پر بود، به خاطر او هم شده آستینها را بالا زدم.
و ایکاش این کار را زودتر شروع میکردیم! آیا غیر از این میتوان راهی پیدا کرد که بین این دو ادبیات همسایه پل مستحکمی زد و پیوند و اتصال ناگسستنی بین آنها ایجاد کرد؟ پس قلبها و قلمهای من و صابر مقدمی یکی شد و شروع کردیم به ترجمه داستانهای نویسندگان معاصر ایران و این آثار ارزشمند را در یکی از مجلات معتبر داستان نویسی ترکیه به نام ادبیات داستانی دنیا چاپ کردیم و در هر شماره این مجله یکی از آثار داستان نویسان معاصر ایران را که برای خوانندگان ترک ناشناخته بود معرفی میکنیم. نویسندگانی همچون جلال آل احمد، علیرضا محمودی ایرانمهر، کامران محمدی، آذردخت بهرامی، محمد تقوی، سیامک گلشیری، مهرنوش مزارعی، بهنازعلیپور گسکری، صابر مقدمی. بعد از مدت به این فکر افتادیم که بخشی به نام «بین خودمان بماند» که حاوی یک گفتگوی صمیمانه با نویسنده آن داستان بود بدان اضافه کنیم. که اضافه کردیم. در این قسمت با نویسنده درباره حال و هوای داستان و وضعیت کلی قصهنویسی معاصر ایران به بحث و تبادل نظر پرداخته میشود. این قسمت از مجله با استقبال شایان خواننده ترک روبرو شده و در ظرف مدت زمان کوتاهی توانسته تصویر ذهنی خواننده ترک درباره ایران و ادبیات معاصرش را به کلی تغییر دهد.
بیانیه نویسنده بزرگ معاصر ترکیه مصطفی بالعل به مناسبت روز جهانی داستان،مترجم: صابر مقدمی
داستان صدای زندگیست.
بشر که از آغاز خلقتش تا به امروز همیشه سعی داشته معمای زندگی و مرگ را به حکمت خویش بگشاید، مسافر همیشگی دنیای درون و بیرون خویش است. از زندگی سئوال میکند و سعی میکند با علامات، خطوط، صدا و واژهها پاسخی برای آنها بیابد. بدین ترتیب، داستان این جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر از میان سایر انواع ادبی بدنیا آمد.
داستان که ریشه آن به اعصار کهن بر میگردد در مرز بین دنیای خیال و واقعیت پرسه میزند و هستی انسان را در برابر هستی همه موجودات جاندار و بیجان قرار میدهد.
داستان صدای زندگیست، صدایی که گاهی خشمگین، گاهی خندان، گاهی گریان و گاهی غضب آلود است، اما همیشه سخن میگوید، نجواکنان و یا با غریو فریاد… بدین ترتیب، داستان صدای زندگی را به گوش انسانی که در بحبوحه شتابهای روزمره ظرایف زندگی را نادیده میگیرد، میرساند. از یک طرف ارزشهای از دست رفته انسانی را به او گوشزد کرده و از طرف دیگر تخم حسرت یک زندگی زیبا را در ذهن و قلب او میکارد.
هر لحظه در میان ما، در برابر ما و در کنار ماست. برای دیدن داستان کافیست به سیمای یکی از دوستانمان یا روشنایی و تاریکی درون چشمهای عابری که از پیادهرو میگذرد خیره شویم.
داستان، پرده از روی اسرار پنهان بر میدارد. بیشتر اوقات بدون اینکه متوجه شویم با ماست اما چون در اعماق است همگان قادر به مشاهده آن نیستند. داستان ارزشی است که به کمک تیغ جراحی داستاننویس در معرض دید ما قرار میگیرد. هر انسان داستانی دارد. با کمی اغماض میتوان گفت هر شیئی داستانی برای خودش دارد. بشر تا آخرین نفسش داستانی دارد. حتی بعد از مرگ نیز داستانش ادامه دارد. داستان بعضی از انسانها کوتاه، بعضی دیگر بلند و بعضی دیگر تا ابد ادامه دارد.
بشر گاهی روایت کننده و گاهی روایت شونده است و گاهی هم عصاره اصلی فعل روایت بوده و از بدو تولد همیشه همدوش داستان است. با داستان حشر و نشر دارد. خلاصه داستان یک ژانر مورد علاقه انسان است. داستان و انسان عناصر جدایی ناپذیر یک کل هستند. انسان به داستان هستی میبخشد و داستان نیز دایره هستی انسان را گسترش میدهد. هدفش انسان است. خوشبختی اوست، فراهم ساختن یک زندگی توام با صلح و آرامش برای اوست.
داستان یک ژانر کهنه نشدنی است. در میان پهنه و پویایی زندگی، هستی خود را ادامه داده و خودش را نو میکند. به خوانندهاش در هر بار خواندن تجربیات تازهای میبخشد و بدین ترتیب به خواننده امکان میدهد تصویر خود در آینه ابدیت را تماشا کرده با خودش در ابدیت قدم بزند. داستان منعکس کننده ظرائف هنر زندگیست، به امید روزهایی که در هیچ کجای دنیا به داستان که صدای زندگیست به چشم فرزند ناتنی نگاه نشود.
و پس از قرائت این پیامها فیلم کوتاه دیگری به نمایش درآمد و سپس بخش دوم این همایش آغاز شد.