از زبان و شأن زنان
رابین تولماش لاکوف[1] پروفسور زبانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است. او با نگارش کتاب زبان و شأن زنان در سال 1975 باب مطالعاتی تازهای را تحت عنوان زبان و جنسیت در زبانشناسی و دیگر رشتهها گشود که نه تنها در سطح ملی بلکه در سطحی بینالمللی مورد ارجاع اهل علم واقع شده است. لاکوف در این کتاب عناصری چون طبقه، قدرت و عدالت اجتماعی را در ارتباط با جنسیت مورد بررسی قرار داده است. لاکوف طی گذران دوره تحصیلات تکمیلی خود در امآیتی، در کلاسهای نوام چامسکی شرکت میکرد و از این طریق با دپارتمان زبانشناسی مرتبط شد. وی طی دورانی که دانشجوی چامسکی بود، روی روشهایی کار میکرد که خارج از بستر زبانی به ساخت زبان راه یافتهاند. لاکوف در کار خود روی اصل ادب تاکید میکند، او برای این اصل سه فاکتور عمده را بر میشمرد: 1) تحمیل نکنید، 2) به انتخاب مخاطب احترام بگذارید، 3) در مخاطب احساس خوب را خلق کنید. سپس وی تاکید میکند که این سه فاکتور در راس یک تعامل خوب است. و اگر سخنرانی به آنها وفادار نباشد، گفته میشود که «نقضِ اصل» کرده است.
او در کتاب جنگ زبان[2] که در سال 2000 به منصه طبع رسیده است، تحلیلی زبانی از گفتمان دوره معاصر را ارائه میکند. وی در این کتابِ خود به موضوعاتی چون عناوین
دادگاه آنیتا هیل و کلارنس توماس، محاکمه اُ.جی.سیمپسون، رسوایی لوینسکی و پدیده صحت سیاسی میپردازد. رابین لاکوف، اکنون عضو هیئت تحریریه وبسایت خبری-تحلیلی هافینگتون پست است.
جستار پیش رو بخشهایی از کتاب زبان و شأن زن است که به قلم لاکوف نوشته شده، این جستار برگرفته از کتاب تئوریهای فمینیستی نوشته «وندی کلمار و فرانسیس بایکوفسکی» است. جستارهای سریالی بررسی ادبیات فمینیستی به قلم رابین لاکوف در سه بخش به مخاطبان ارائه میشود. در این بخش لاکوف به طرح بحثی کلی از گونه زبانی زنانه و تبعیض ناشی از آن میپردازد:
اگر دختربچهای با صدایی زیر چون پسران سخن بگوید، معمولش آن است که یا طرد میشود، یا سرزنش میشود یا
مورد تمسخر واقع میشود. درواقع، جامعه، والدینِ کودک و دوستانش به این روش او را سر جایش مینشانند. این پروسه اجتماعی شدن از ابعاد متعدد آسیبزا و اغلب حتمیالوقوع است، اما به طور خاص در نمونه مورد نظر ما –آموزش زبان خاص به دختربچهها- مسایل خاصی ایجاد میشود که ممکن است آموزگار یا معلم از آن آگاه نباشد. در اینجا اگر دختربچه دانشآموز خوبی باشد و درسش را خوب بیاموزد، بابت پذیرش بیچون و چرای کلیشهی جامعهای که در آن زندگی میکند، پاداشی دریافت نمیکند. اما اگر برخلاف آن عمل کند، این خود بعدها بهانهای خواهد شد تا دیگران با استناد به این سبک کلامی، او را در درجه نازلتری نسبت به همجنسهایش قرار دهند و موضع او را به عنوان یک انسان چندان جدی نگیرند. این دختربچه وقتی که مراحل رشد را پشت سر گذاشته و به زنانگی میرسد، متهم میشود به اینکه نمیتواند دقیق سخن بگوید یا آنطور که باید از خودش بگوید.
با اطمینان میگویم که پاراگراف پیشین توصیف بسیار سادهای از آموزش زبان در آمریکا است. همچنین میتوان به یقین گفت که پسربچهها و دختربچهها از سنین پایین دو مدل متفاوت گفتگو را میآموزند و این پروسه برحسب مشاهدهها و گزارشها بسیار پیچیده است. از آنجا که مادر و دیگر زنان تاثیرات قابل تاملی در زیست اغلب کودکان زیر پنج سال دارند، یحتمل هر دو جنس –پسران و دختران- در ابتدا «زبان زنانه[3]» را به عنوان زبان اول خود میآموزند. (لاکوف در مباحث پیشین خود اشاره میکند که در ژاپن، کودکان پسر و دختر تا سن پنج سالگی از ساختار زبانی که مناسب زنان است را بهکار میبرند، اما بعد آن چون پسران بابت استفاده از این ساخت زبانی مورد تمسخر واقع میشوند از کاربرد آن دست میکشند). همچنان که پسران و دختران رشد میکنند بنا به توصیف اسپوک[4]، پسران تن صدایشان زیرتر میشود، اتفاقی که اغلب والدین از آن استقبال میکنند، درحالی که چنین شیوهای از سخن گفتن در دختران را تقبیح میکنند. از سن ده سالگی و بعد آن که بچهها بیشتر گرایش به گروههای همسال و همجنس خود دارند، مطابق مشاهدات من، دوگانگی در زبان نشانههای خود را نمود میبخشد، اما چیزی که در مورد پسرها اتفاق میکند این است که ایشان زبان اصلی خود را از یاد برده و اصطلاحاتی جدید را به کار میبرند، در حالی که دختران بر همان سبک گفتاری قدیم خود باقی میمانند(احتمالا یکی از دلایلی که پسربچهها در بازیهایشان خلاقتر از دختربچهها عمل میکنند، همین است).
درواقع یک دختربچه، چه در صورت امتناع از کاربرد سبک گفتاری زنانه و چه در صورت یادگیری سبک گفتاری مردانه طرد میشود؛ اگر او از سخن گفتن به سبک زنانه امتناع کند مورد تمسخر واقع میشود و از آنجا که گفتارش غیرزنانه است، پس انتقاد را به همراه خواهد داشت و اگر سبک گفتاری مردانه را برگزیند، از آن جهت مورد تمسخر واقع میشود که نمیتواند به درستی بیاندیشد یا آنکه قادر نیست در بحثی جدی مشارکت کند؛ به طوری که او را داخل آدم به حساب نمیآورند. این دو گزینه پیشروی یک زن –اینکه باید دون شانی از زن بودن را بپذیرد یا دون شانی از انسان بودن را- بسی آزاردهنده است.
در اینجا ممکن است این انتقاد به من وارد شود که به عبث این نمونه را علیه زبان زنانه آوردهام، چراکه بسیاری از زنان وقتی وارد دانشگاه میشوند، میآموزند که چطور در شرایط متفاوت از زبانی زنانه به کاربرد زبانی خنثی تغییر جهت دهند (مثلا در کلاس، صحبت با استاد، مصاحبه شغلی و غیره). اما من فکر میکنم افرادی را که چنین انتقادی در ذهن دارند ابعاد چندی از مسئله را ندیدهاند، اول آنکه اگر دختری باید هر دو سبک گفتاری را بیاموزد، پس تحت تاثیر دو زبان قرار دارد و همچون خیلی از دو زبانهها ممکن است در هیچ یک از آنها آنطور که باید متبحر نباشد، هرچند که تسلطش بر هر دو زبان برای بهکارگیری آنها در شرایط مختلف در حد کفایت باشد، اما نمیتواند در بکارگیری هیچ یک سهلانگار و راحت عمل کند و هرگز مطمئن نیست از اینکه آن گونه زبانی را در مکان مناسب و در ارتباط با شخص مدنظر درست استفاده کرده است یا نه. تغییر فضای ذهنی از یک زبان به زبان دیگر احتیاج به آگاهی خاصی نسبت به تفاوتهای موجود در موقعیتهای اجتماعی و هوشیاری خاص نسبت به عدم پذیرش احتمالی آن دارد. این کار خود انرژی مضاعفی از زنان میستاند، انرژی که میتواند صرف کاری خلاقانه شود، درواقع این تغییر زبانی که چالشی ذهنی برای زنان است مانع از آن میشود که زنان خودی نشان دهند، همچنان که نمیتوانند تمامیت و آزادیشان را بعینه نمود بخشند. بنابراین اگر یک دختر میداند که استادش پذیرای نظراتی علمی، عینی و غیراحساسی است، البته که او تمایل دارد از زبانی خنثی در کلاس یا کنفرانس استفاده کند. اما اگر دریابد که مردی در موقعیتی متفاوت بسیار هم پذیرای او خواهد بود اگر که او از زبان زنانه و آراسته خود استفاده کند، آنگاه این دختر در میانهی گزینش دو گونه زبانی متفاوت دستخوش تردید نخواهد شد؟ یکی از مسایلی که در مطالعات بسیاری بدان اشاره شده این است که دختران معمولا کمتر از پسران در مباحث کلاسی مشارکت میکنند و شاید یکی از دلایلش همین تردید در کاربرد گونهی زبانی باشد (لاکوف در پرانتز اشاره میکند که ازقضا در کلاسهای خودش این احتمال درست از آب درنیامده است).
بر این مبنا میتوان چنین گفت که زبان زنانه –به معنای هر دو زبان: زبانی که زنان در استفاده از آن دستخوش محدودیت هستند و زبانی که برای استفاده زنان تجویز شده است- عبارت است از زبانی که: هویت شخصی زن را با انکار ابزارهای بیانیاش شدیدا به محاق میبرد و از طرفی نیز عبارات پیشپاافتاده و مشکک راجع به مباحث و موضوعات اصلی را تقویت میکند؛ متعاقب این رویکرد، وقتی زنی وارد موضوعی بحثبرانگیز میشود رفتاری که با وی میشود رفتاری ابژهمحور –جنسی یا طور دیگر- است نه رفتاری که درخور فردی جدی با رویکردهای منحصر به خودش است. البته که دیگر اشکال رفتاری در جامعه همین وضعیت را دارند، اما مصادیق برگزیده من در اینجا پدیدهای است که خصوصا ابعاد زبانشناختیاش پر واضح است.
تاثیر نهایی این اختلافات، در انکار دسترسی زنان به قدرت در قالبی سیستماتیک است، زیرا همانگونه که شرح داده شد، ایشان قادر به حفظ قدرت با رفتار زبانیشان در کنار دیگر ابعاد رفتاری شان نیستند؛ اما طنز موجود در این میان آنست که گفته شود، اصلا زنان ساخته شدهاند تا اینگونه رفتار کنند و این خود به علت نابسندگی هوش و یا آموزش در آنها است. اما حقیقت اینجا است که دقیقا بدین علت که زنان درسهای خود را خوب آموختهاند، بعدها از این تبعیض موجود رنج میبرند. (چنین وضعیتی در مورد اقشار اقلیتها هم صدق میکند: مثلا مردان سفید نژاد آنگلوساکسون استانداردهایی را تنظیم کردهاند و توقع دارند بقیه اقشار اگرچه آنها را نمیپذیرند اما به آنها احترام بگذارند- درواقع آنها میخواهند جایگاهشان محفوظ بماند).
فکر میکنم نیاز است کمی جزییتر به موضوع نظر کنم و مصادیقی از این پدیده زبانی که در بالا توضیحش رفت را بررسی کنم. در ابتدا قصد دارم به روشهایی بپردازم که در آن گونهی سخن گفتن زنان متفاوت از مردان است و سپس با بحث روی نمونههای بدیهی تبعیض علیه زنان را باکاربردهای زبانی روزمره نشان دهم. فکر میکنم برآیند بحث بهوضوح نشان خواهد داد این دو پدیدهی زبانی (سبک مردانه و زنانه زبان) برآیند سوگیری عمیقِ موجود در بخشهایی از فرهنگ –و در حقیقت تمام فرهنگهایی که من راجع به آنها مطالعاتی داشتهام- است؛ چنین تفکری خود منطبق بر این ایده است که جایگاه و شان کمالی انسان آن است که در حقِ خود، فرد و موجودی عقلانی باشد[5].■
[1] . Robin Tolmach Lakoff
[2] . The Language War
[3]. Women Language
[4]. spockمتخصص کودکان است و کتابهای بسیاری را حول کودکان و مسایل مربوط به رشد آنها به رشته تحریر درآورده است.
[5]. چنین تفکری با احساسی خواندن زن او را از شان کمالیاش تنزل داده و متعاقبا در سطحی گسترده تبعیض بر وی را روا میدارد.
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html