بازیگران: بابک کریمی، سعید ابراهیمیفر، سیاوش چراغیپور، محمد برهمنی، عبد آبست، فراز مدیری، پدرام شریفی، ارنواز صفری، ندا جبرائیلی، میلاد رحیمی، پریناز طیب، علیرضا عیسیپور، آیناز آذرهوش، سمانه وفایی، محمدرضا مالکی، نازنین بابایی، مونا احمدی، پویا شهرابی، نیما شهرابی، شادی کرمرودی، خسرو شهراز، گروه پالت فیلمبردار: محمود کلاری
خلاصهی فیلم: فیلم داستانی غیرخطی دارد و از تعدادی داستانک با شیوهی روایت زمان مدور تشکیل شده است. پیرنگ اصلی فیلم این است: چند دانشجوی دختر و پسر برای شرکت در جشن بادبادک بازی به شمال کشور رفتهاند. در همسایگی کمپ کوچک آنها کلبه-رستورانی قرار دارد که سه مرد ساکن آن هستند. رستوران به گوشت احتیاج دارد و جز این جوانها شکاری در آن اطراف نیست. قصهیماهی و گربهبر اساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. در سال ۱۳۷۷ خبری در رسانهها منتشر شد مبنی بر اینکه رستورانی بین راهی گوشت چرخکرده انسان را میپخته است.
دربارهی فیلم: ماهی و گربه اثری متفاوت در سینمای ایران است. اما کسانی که فیلمهای گذشته شهرام مکری را دیدهاند میدانند که برای کارگردان فیلم شهرام مکری اینگونه نیست و ساختار فیلمهایش و شیوه پرداخت او شکلی متفاوت با روشهای معمول در سینما دارد. میتوان گفت مکری همواره در فیلمهایش به دنبال ایجاد و یافتن شیوهای متفاوت است. البته مثالهایی شبیه به کاری که او میکند وجود دارد که نمونههایی غیر ایرانی هستند.
ماهی و گربه شباهت بسیار زیادی به اثر دیگر او یعنی محدوده دایره دارد که حتی برخی منتقدان آنرا نمونه طولانی شده و گسترش یافته آن میدانند.
در دهه هفتاد موضوعی در جراید مطرح شد که جنجال بسیاری برپا کرد و آن استفاده رستورانی در شمال کشور از گوشت انسان بود. فیلم ماهی و گربه بر اساس همان داستان ساخته شده که این موضوع با شروع فیلم و نشان دادن بریده جراید به ما گفته میشود. و ما با توجه به این موضوع انتظار دیدن فیلمی مرتبط با آن و دیدن جزییات بیشتر و پرداخت با محوریت اصلی آنرا داریم.
فیلم شروع میشود رستورانی محلی و یا دور افتاده، دو کارگر رستوران و دیالوگهایی که بین آنها رد وبدل میشود و تصاویر ونشانههایی را که میبینیم بیربط با آنچه در ابتدای فیلم دیدیم نیست. چند جوان به رستوران میآیند و آدرسی را که گم کردهاند میپرسند. از نحوه برخورد کاگران رستوران با آنها و فضای ایجاد شده به وسیله تصاویر، دیالوگها و نشانهها ما دیگر مطمن از ایجاد حادثهای وحشت اور میشویم. آدرس را میپرسند میروند و کارگران رستوران هم بهطرف جنگل حرکت میکنند، گویی اینکه به شکار میروند.
اما پس از ورود به جنگل و برخورد ما با اولین شخصیت و شنیدن قصه ای که او برای ما میگوید دیگر خبری از آنچه از نظر ما قرار بود رخ دهد ویا ما به دلیل آنجه میدانستیم و دیدیم انتظارش را داشتیم نمیشود. پسر شروع به تعریف قصه ای میکند و حرکت میکند و به کنلر دریاچه و کمپی که قرار است در آنجا بابادک هوا کنند میرود.
از این قسمت فیلم ما کاراکترهای مختلفی را میبینیم با داستانهای مختلف درباره خودشان و به غیر از چند صحنه کوتاه دیگر نشانهای از ترس در فیلم نیست.
دوربین با کاراکتری که قصهای را برای ما تعریف میکند یا کاری را انجام میدهد همراه میشود حرکت میکند و به نفر بعدی میرسد و این اتفاق تا پایان ادامه مییابد. از این به بعد ما مدام با این روایتها روبرو هستیم. دوربین با کاراکتر حرکت میکند به نفر بعدی میرسد ما صحنهای را میبینیم که قبلاً هم دیدهایم اما با زاویهای متفاوت.
فیلم از انتظار ما فاصله میگیرد البته انتظاری که به دلیل دریافت اطلاعاتی از فیلم نابجا نیست، چون هم قبل از شروع و هم ابتدای فیلم ما از موضوعاتی باخبر میشویم که ای انتظار در ما بوجود میآید. به غیر از چند صحنه کوتاه که کارگران رستوران درآن حضور دارند و به دلیل دیالوگها ونشانه ها و همچنین صحنههایی دیگری که در جنگل است هیچ چیز مرتبط با شروع فیلم وجود ندارد.
از دو فاکتوری که تمامی آثار راشکل میدهند یعنی فرم و محتوا، شاید لازم است که بیشتر به فرم توجه شود. سکانس پلان بودن فیلم، دنبال کردن شخصیتها، صحنهها و اتفاقات تکراری، مکان یکسان و زمان محدود و تکرار شدن اتفاقات از زوایای مختلف همه گواه ماندن در یک محدوده را میدهند. ماندن و به دام افتادنی که خود ما نیز به دلیل نوع ساختار دچاران میشویم. همینطور که فیلم میگذرد و اتفاقات تکرار میشود. ما متوجه به دام افتادن مانند شخصیتهای فیلم میشویم و مییابیم باید نگاهی متفاوت نسبت به آنچه در ابتدا منتظرش بودیم داشته باشیم. کارگردان با قرار دادن جراید در ابتدای فیلم خیال ما را از قربانی شدن کاراکترها راحت میکند و میخواهد به داستانهای آنها توجه کنیم و یا خودمان را هم دچار موقعیت آنها ببینیم. به دام افتادن در مکانی معلوم با اتفاقات یکسان ودر نهایت قربانی شدن. (البته با توجه به کاراکترهای فیلم که اغلب جوان هستند بودند منتقدانی که این وضعیت را مشخصه زندگی جوان ایرانی دانستند.)
ماهی و گربه از لحاظ شکل ساختاری فیلمی مهندسی شده و قابل توجهی است یعنی فرم کار مشخص و تاثیر گذار است اما اینکه آیا در پرداخت به قصه هم همینطور است یا نه با توجه به نظر بینندگان اینطور نیست. انتظاری که بیننده از فیلم دارد برآورده نمیشود. بیننده نمیترسد و دچار دلهره نمیشود و خبری از داستانی که قرار بود بشنود و ببیند نمیشود. همان گونه که فیلم از لحاظ ساختار مورد تحسین قرار میگیرد (البته به غیر از کسانی که آنرا کپی ناموفق دانستند) از لحاظ قصه پردازی اینگونه نمیشود و انتقادهایی بر آن وارد است. نکته دیگری که در فیلم رابطه زیادی با آن ندارد و احتمالآ آن هم به خاطر حفظ فرم است حضور گروه موسیقی در پایان فیلم است.
در آخر باید گفت که فیلم از لحاظ ساختار متفاوت و قابل توجه است ولی پس از پایان فیلم این ساختار و فرم است که در ذهن میماند تا قصه.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم پیش ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html