ادبیات در دامان جامعه متولد میشود و از سینهی شرایط سیاسی و اجتماعی دورهی خود تغذیهکرده و به تکامل میرسد. بنابراین، پسندیده است اگر برای شناخت ادبیات داستانی ایران، نگاهی گذرا بهزمینهی تولد این نوع ادبی داشته باشیم.
آغامحمدخان، موسس سلسلهی قاجاریه، به نابسامانیهای پس از انقراض صفویه که با تغییرات تند و پیاپی فرمانروایانی چون نادرشاه افشار و کریمخان زند همراه بود، پایان داد و با عزم و قدرت سرتاسر ایران را در زیر لوای حکومتی یکپارچه در آورد و در سال 1161 هجری خورشیدی، به حکومت رسید.
آغامحمدخان در سال 1211 به دست کسان خویش کشته شد و برادرزادهاش فتحعلیشاه به تخت سلطنت نشست. فتحعلی شاه از دوران حکومت عمویش دشمنان سرسختی پیدا کرده بود و به این ترتیب در دوران 37 سال حکومتاش، همواره دچار حوادث داخلی و خارجی بود. در سال 1219 جنگی میان ایران و روس درگرفت و شاه قاجار ناچار شد به ناپلئون روی آورد. امپراطور فرانسه که ایران را پلی برای دستیابی به هند میدانست، عهدنامهی فینکناشتاین را منعقد ساخت که به موجب آن به ایران تجهیزات و آموزش نظامی داده و همهی کوشش خود را بهکار برد تا روسها خاک ایران را ترک کنند. هنوز این معاهده بهانجام نرسیده بود که ناپلئون با روسیهسازش کرد و از این میان هیات نظامی انگلیسی با هدایایی شایان به ایران آمد و با امضای عهدنامهی مجمل، وانمود کرد که آنچه فرانسویها نتوانستند عهدهدار شوند، دربارهی ایران انجام خواهند داد. اما، انگلیسها هم در جریان جنگ ایران و روسیه هیچگونه یاری بهایران نرساندند و در نتیجه، پس از نُه سال جنگ بیهوده، بر اساس عهدنامهی گلستان، گرجستان و هشت ایالت دیگر و نیز حق کشتیرانی در آبهای دریای خزر هم از ایران سلب گردید. پانزدهسال بعد، باز جنگی میان ایران و روس درگرفت و در پیاش، ایروان و نخجوان و بقایای اراضی ماورای رود ارس از ایران جدا شد. این شکست، نفوذ روس را در ایران تحکیم کرد و حق
کاپیتولاسیون را برای اتباع روس و خارجیان دیگر در ایران تثبیت کرد.
در چنین نابسامانیهایی بود که مردی روشنبین در عرصهی سیاست ظهور کرد. این مرد، عباس میرزا(۱۲۱۲-۱۱۶۸ خ) ولیعهد فتحعلیشاه قاجار بود. وی با بهکار بستن تدابیری هوشمندانه سعی میکند کهکشور را از این ورطه نجات دهد. وی ماهیت مشکلات را میفهمد و متوجه میشود کهتنها راه نجات کشور اصلاح تعلیم و تربیت، و اشاعهی فرهنگ و آگاهی است.
اولین تبادل فرهنگی میان ایران و اروپا بدین ترتیب آغاز میشود. عباس میرزا، از سویی دانشجویانی را برای آشنایی با علوم و فنون جدید بهاروپا میفرستد، از سویی دیگر معلمانی را برای تدریس در مدارسی که بر اساس الگوهای اروپایی تاسیس شده به استخدام در میآورد. اولین مدرسه با این سبک، درالفنون است که حدود بیست سال بعد (1266 ه. ق) به همت امیرکبیر تکمیل شده و در آن دروس فنی و نظامی تدریس میشود. یعنی همان دو رشتهای که ایران در آنها بسیار عقب مانده بود.
در راستای تلاشهای عباس میرزا برای اعزام دانشجویان به غرب، در سال 1230"میرزا صالح شیرازی" به همراه 4 محصل دیگر از تبریز راهی انگلستان میشوند. میرزا پس از چهار سال به ایران بازگشته و در این فاصله، سفرنامهای مینویسد که تبدیل به یکی از مهمترین آثار برای آشنایی ایرانیان با تمدن و تجدد غرب، مخصوصاً ورود آرا و افکار نوی سیاسی-اجتماعی میشود.او نخستین کسی بود که روزنامه به معنای امروزی آن را منتشر کرد. گروهی روزنامه او را "کاغذ اخبار" و گروهی آن را "اخبار دارالخلافه" نامیدند.
اما، آنچه باعث دگرگونی نظام ادبی در ایران میشود، ورود صنعت چاپ است. نخستین دستگاه چاپ در سال 1233 به همت میرزا صالح شیرازی، به تبریز آورده میشود. (بد نیست بدانیم که حدود یک قرن و نیم قبل از ورود دستگاه چاپ به تبریز، فرقهی "کرملی"ها-کشیش های نصاری- در جلفای اصفهان چاپخانه داشتند و برخی ادعیهی مسیحی را به زبان عربی و فارسی چاپ میکردند.) پس از ورود این صنعت است که با گسترش مطبوعات، نشر متون مختلف و همچنین ترجمهی آثار خارجی روبهرو میشویم.
یکی از مراحل پیدایش رمان فارسی، ترجمهی آثار خارجی به خصوص فرانسوی است. اما چرا فرانسوی؟ هنگامی که ایران در صدد یافتن مدرس برای کمک به اعتلای وضعیت فرهنگ بود، مسلماً به سوی انگلستان و روسیه که دشمنان موروثی بودند دست دراز نمیکرد. بنابراین رو به سوی فرانسه نهاد که از سویی پس از انحلال امپراطوری ناپلئون کم خطرتر به نظر میرسید و از سوی دیگر به جهت تبار بورژای ایشان، برای قشر روشنفکر و تحصیلکردهی ایرانی الگویی فریبنده بود. به این صورت، زبان فرانسه وسیلهی ارتباط و زبان مشترک دانشجویان شد و متعاقب آن ترجمهی آثار فرانسوی زبان در میان ایرانیان پای گرفت. از میان آثار ترجمه در این دوران میتوان به: "کنت منت کریستو" و"سه تفنگدار" ترجمهی "محمد طاهر میرزا" و "دور دنیا در هشتاد روز" ترجمهی "ذکاءالملک" اشاره کرد. شایان ذکر است که در این سالها، آثار "الکساندر دوما"، از نظر علاقهای که ایرانیان به ادبیات فرانسه نشان میدادند، و به جهت تاثیر چشمگیری که آن آثار در آیندهی ادبیات فارسی و تکوین تفکر ادبی در ایران نیمهی اول قرن 20 میگذارد، درخور توجه ویژهای میباشد.
کریستف بالایی در کتاب "پیدایش رمان فارسی" میگوید:
"سودمندتر خواهد بود اگر ترجمه را به عنوان یک پدیده یا نظام تلقی کنیم که در درون آن الگوهایی شکل میگیرند که بر زیر-نظام های دیگر تاثیری محسوس باقی میگذارند."
سپس تاریخ ترجمه را به 4 دوره تقسیم میکند:
1- دورهی اول از آغاز تاسیس چاپخانه (حدود 1200) تا سال 1280 را در بر میگیرد. در این دوره ترجمههای دستنویس بسیار متعددند: حدود 20 نسخهی چاپی و 90 نسخهی دستنویس. از متون چاپی این دوره میتوان به آثاری از ولتر، دکارت، الکساندر دوما و ژول ورن اشاره کرد. در این دوره، مترجمان به آثاری توجه نشان میدادند که شناخت آنها را نسبت به تاریخ و تعلیم و تربیتِ دنیای خارج افزایش دهد؛ و از آنجا که به کشور فرانسه بسیار اهیت میدادند، بسیاری از متون آموزشی و تاریخی فرانسوی را به فارسی برگردان کردند. در این میان نویسندگانی چون ژول ورن نیز مورد توجه مترجمین بودند چرا که مطالعهی نوشتههایی از این دست را راهی برای دستیابی به علوم و فنون غرب میدانستند. جالب است بدانیم که در بدو پیدایش فن ترجمه، مردم تفاوتی میان کتاب تاریخ (علمی) و کتاب تاریخی (تخیلی) قائل نمیشدند. مثلاً از بیست هزار فرسنگ زیر دریا اثر ژول ورن به عنوان یک کتاب علمی یاد میکردند. در دورهی آغازین ترجمه آثار حدود بیست مترجم در دسترس است. مترجمانی چون: عبدالرحیم طالبوف، علی خان نظام العلوم، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا حبیب اصفهانی، ذکاءالملک،...
2- دومین دوره از ابتدای قرن بیستم آغاز میگردد و تا کودتای رضاخان در اسفند 1299 ادامه مییابد. این دوره شامل سالهای پرآشوب انقلاب مشروطه، جنگ جهانی اول و سقوط سلسلهی قاجار است. در دورهی دوم توجه مردم از آثار تاریخی به رمان جلب شد. از سال 1279 تا 1300 حدود 60 رمان به چاپ رسید. اما مسالهی مهمی که در این دوره حائز اهمیت است، ظهور مجلههای ادبی است. مجلهی "بهار" به مدیریت اعتصام الملک و "دانشکده" به سردبیری ملک الشعرا بهار، از نخستین مجلاتی هستند با ترجمهی آثار و مقالات خارجی، گامیمهم در جهت روشنفکری جامعه برداشتند. در مجلههای ادبی آثاری از شاعران رمانتیک چون برنارد دو سن پییر و ویکتورهوگو به چشم میخورد. ترجمهی رمانهای "بینوایان" و "پل و ویرژینی" ادبیات آن دوره را به شدت تحت تاثیر قرار داد. در این دوره چاپ سنگی به تدریج کنار گذاشته شد و چاپ سربی جای آن را گرفت. قطع کتاب نیز از رحلی یا وزیری به قطع سلطانی تغییر پیدا کرد. تعداد مترجمان در این دوره به 15 نفر رسید. مترجمانی چون: ابولقاسم سروش، دکتر خلیل خان، محمد طاهر میرزا، محمدتقی بهار، رسید یاسمی،...
3- در سال 1300، با کودتای رضاخان و سقوط قاجار، توجه ایران به غرب همچنان وجود داشت اما از نظر سیاسی با شک و بی اعتمادی به اروپا نظر میافکند. هنوز تمایل داشتند که علوم و فنون غرب را بیاموزند اما از تمکین همه جانبه، پرهیز میکردند. این رگههای روشنفکری درسهایی است که مردم از مقالات موجود در مطبوعات گرفتهاند. مقالاتی چون: "وقتی که یک ملت اسیر میشود." نوشتهی جمالزاده. از مشخصات این دوره، ضعف ایدئولوژی به موازات صعود ملی گرایی است. بدیهی است با توجه به تغییر زاویهی نگاه مخاطب به مسائل اجتماع، مترجمان رو به ترجمهی آثار دلاوری و ماجرایی نهند. از سوی دیگر در این دوره با خلق رمان ملّی مواجهیم. ابتدا رمانهای اجتماعی یا احساسی پدید میآیند و سپس در حدود سالهای 1310، نگارش داستانهای کوتاه واقع گرا با "یکی بود یکی نبود" جمالزاده آغاز میشوند. البته به دلیل سلطهی سانسور و استبداد رضاشاه، این سبک تا ظهور صادق هدایت ناشناخته ماند. تعداد مترجمین در این دوره به چهل تن میرسد. مترجمانی چون: حسینقلی مستعان، احمد شهیدی، عبدالله مستوفی، ذبیحالله منصوری، ذبیحالله صفا، محمدعلی جمالزاده، هدایت،...
4- در دورهی چهارم یعنی از حدود 1319 و به خصوص بعد از جنگ، تاثیر و نفوذ ادبیات فرانسه به تدریج کاهش یافت و بر اثر وقایع آن دوره، جای خود را به ادبیات انگلیسی و آمریکایی داد. توجه به آثار فرانسوی نیز اگرچه به لحاظ کمیکاهش یافته بود اما توجهِ عمیق و موشکافانهتر به از ادبیات باعث شد آثار بسیاری از نویسندگانی که تا آن دوره برای مردم ناشناخته بودند ترجمه و منتشر شود. نویسندگانی همچون مونتسکیو، بالزاک، فلوبر، زولا،...
در یک نگاه میتوان با توجه به جو سیاسی حاکم بر جامعه، دو گرایش کلی را برای سالهای نخستین پیدایش رمان در نظر گرفت:
- در آغاز رمان به جنبههای علمی، تاریخی و آموزشی گرایش داشته است. این گرایش با عهد قاجار و سلسله اصلاحاتی منطبق میشود که بر اثر نفوذ آرمان مشروطه خواهی و آزادی طلبی، به انقلاب سال 1285 میانجامد.
- سپس به تدریج به ماجرا، عشق، روابط اجتماعی و سرگرمیمتمایل میگردد. این تغییر تقریباً از پایان عهد قاجار آغاز میشود. حکومت خودکامهی رضاخان، آداب و سنن ایرانی را در هم میریزد و زندگی خفقان آوری را فراهم میکند که نتیجهاش استقلال خلاقیت ملی است.■
گردآوری و تنظیم: مریم ایلخان
منابع:
1- از صبا تا نیما- یحیی آرین پور
2- پیدایش رمان فارسی- کریستف بالایی
3- صدسال داستان نویسی ایران- حسن میرعابدینی