بیشک گستره تحقیقات و ترجمهها و بالطبع دستاوردهای استاد ابوالحسن نجفی به نحوی در پنجاه سال اخیر رقم خورده که ادبیات معاصر فرانسه در آنها از جایگاه شامخی برخوردار گردیده است. از اینرو، ما نیز به بررسی این مهم میپردازیم.
در سال 1324، صادق هدایت با ترجمه داستان کوتاه دیوار (1939) ژانپل سارتر در مجله سخن، این نویسنده و متفکر بزرگ فرانسوی را به ایرانیان شناساند. این امر با استقبال فرهنگدوستان مواجه شد، به طوری که از سالهای 1340 خورشیدی به بعد ترجمه آثار او در ایران تقریبا باب روز شد. نجفی که پس از بازگشت از فرانسه، جایی که دروس زبانشناسی آندره مارتینه و دروس رولان بارت را در مدرسه مطالعات عالی گذرانده بود، به ترجمه و معرفی داستانهای کوتاه و رمانهای نویسندگان فرانسوی معاصر در جنگ اصفهان اهتمام میورزد.
در سال 1345 با ارائه شیطان و خدا، نخستین ترجمه مهم خود را از سارتر منتشر میکند.
این نمایشنامه سه پردهای، که در سال 1951 به صحنه تئاتر برده شد، در همین سال به صورت کتاب هم منتشر میشود. در اثر که صحنه داستان آن در آلمان دوره رنسانس میگذرد، قهرمان داستان برای انتخاب راه زندگی، ابتدا شیطان و سپس خدا را سرمشق خود قرار میدهد. اما در ادبیات چیست؟ که ترجمه آن را با همکاری مرحوم مصطفی رحیمی در سال 1347 انجام میدهد- حسن سلوکی که بعدها با رضا سیدحسنی در ضد خاطرات آندره مالرو هم مشاهده میشود - توجه نجفی از ترجمه نوول و رمان به ترجمه تتبعات ادبی وزین معطوف میشود.
در این اثر، سارتر معتقد است که نوشتن عمل پیامرساندن است، آن هم پیام به معاصران، این اثر سارتر منتشره در سال 1947 لزوم ادبیات متعهد را به بحث میگذارد و رولان بارت، در سال 1951، در رساله معروف خود، درجه صفرنوشتار، لزوم نقد متعهد را متذکر میشود. لب مطلب این که این دو اثر مهمترین آثاریاند که در طول تاریخ ادبیاتنگاری درباره ادبیات نوشته شدهاند، امری که مترجم نیز به ذکر آن در مقدمه ترجمه میپردازد.
اما دیوار سارتر هم به قدری جذاب است که مترجم توانای ما را به ترجمه مجدد آن رهنمون میکند و به علاوه، ایده مطرح شده در ادبیات چیست؟، درباره لزوم ادبیات متعهد به بینش بیدار او را به وظیفه خطیر ادبیات معطوف میکند. از اینرو، در سال 1356 کتاب وظیفه ادبیات را در چهار بخش ادبیات و واقعیت، ادبیات چه میتواند بکند؟ ادبیات و سیاست و افزودهها و با مقدمهای تاملبرانگیز و نیز ترجمه مقالات برگرفته از منابع گوناگون، از جمله مقالهای از رولان بارت، که با این بخشهای تشکیلدهنده مرتبط است، ارائه میکند.
اگر از گفتار گیرای مرحوم سعید نفیسی درباره وظیفه ادبیات («ادبیات جهان و ایران» در به روایت سعید نفیسی: خاطرات سیاسی، ادبی و جوانی به کوشش علیرضا اعتصام، تهران، نشر مرکز، 1381) بگذریم، اثر نجفی مهمترین اثری است که تا به امروز مباحث مختلف ادبیات و لوزم تعهد را برای ما مطرح کرده است.
تا مدتها سارتر مرکز ثقل نجفی – به ظاهر امروزه نیز- و همکار فاضل وی، رحیمی، بود. اما نجفی با گریز عالمانه به ادبیات نسوان، به ویژه به آثار کریستیان روشفور،، تحقیقات زبانشناختی خود را درباره زبان گفتاری این نویسنده عالم نسوان در بچههای کوچک این قرن (1961)، که در پاریس آغاز کرده بود، با ترجمه آن در تهران، در سال 1342، به اتمام میرساند.
در واقع، همین ترجمه است که ذوق او را در تداوم کار ترجمه حرفهای راسختر میکند و خواسته یا ناخواسته معرف بعضی از نویسندگان فرانسوی در ایران میشود. زبان طنز قهرمان این داستان، که دختری است ساکن در مجتمعهای بزرگ حومه پاریس، بعدها در گفتوگوهای هزاران بچه حومهنشین بازتاب مییابد. پدیده حومهنشینی، پدیده زبان خاص را نیز به همراه دارد و زبانشناسی هم پذیرای آن در بطن خویش است. روشفور نویسندهای است که پس از نویسندگانی همچون فانسوازساگان و فرانسواز ماله ژویس قلم به دست گرفته است.
نویسنده دیگری که کمی قبل از این ایام در پاریس اشتهار کسب کرده بود، توجه نجفی را به خود جلب میکند: روبرمرل. وی که در جنگ دوم اسیر شده بود و بالطبع شاهد جنگ و مرگ هم شده بود، زمان تعطیلات پایان هفته در زویدکوت را در سال 1949 منتشر میکند و نجفی آن را در سال 1346 و تحت عنوان شنبه و یکشنبه در کنار دریا ترجمه میکند.
این کتاب آکنده از جنگ و مرگ، مورد توجه هنر هفتم قرار میگیرد و در سال 1964، هانری ورنوی، کارگردان ارمنیتبار (هانری ملکیان) فرانسوی، فیلمنامه آن را با همکاری مرل تنظیم و با موسیقی موریس ژار و نیز هنرپیشگانی همچون ژانپل بلموندو و کاترین اسپاک به اکران میبرد. کارگردانی درخشان ورنوی، اشتهار مرل را موجب میشود و دوست نزدیک نجفی، مرحوم محمد قاضی، با ترجمه اثر دیگری از او، قلعه مالویل، به اشتهار او در ایران تداوم میبخشد.
قاضی گفته بود (سرگذشت ترجمههای من) که ناشر او ترجمهاش را برای ویراستاری به فردی سپرده بود که بعدها معلوم شد اهل فن است و مقبول اهل فن، به گفته دیگر نورعلی نور. منظور او نجفی بود که دست والا و کرامت او در پس بسیاری از ترجمههای وزین نهفته بوده و همچنان هم تداوم دارد و ذکر آنها در اینجا ما را از اصل موضوع دور میکند.
همزمان با سارتر، آلبر کامو نیز سرنوشت ادبی قوامیافتهای در ایران پیدا میکند و نجفی هم در جنگ اصفهان (1346) اثری از او به نام رافضی یا روحآشفته را ترجمه میکند. اما در سال 1382 با ترجمه کالیگولا قدم مهمتری برمیدارد و انتظار اهل هنر و ادب را برآورده میکند. او به آثار آنتوان دوسنت اگزوپری (شازده کوچولو)، رومن گاری (پرندگان میروند در پرو میمیرند)، آرتور آدامف (استادتاران و همانطور که بودهایم) و نیز رمان نویسنده راستگرا، تیری مونیه (عیش و نیستی) توجه خاصی نشان میدهد.
سپس در راستای معرفی آثار برگزیده ادبیات قرن بیستم فرانسه، داستانهایی از ژول تیلیه، شارللویی فیلیپ، آندره موروا، ژوزف کسل، ژان زیونو، ژیل پرو، بوریس ویان، ژانکو، اوژن یونسکو، میشل دئون، ژان فروستیه، روژه ایکور، کلودروا، ساموئل بکت، مارگریت یورسنار، رنهژان کلو، ژرژ الیویه، شاتورنو، گابریل بلونده، پل ویالار و ژان مزوستیه را ترجمه و منتشر میکند و در پی آن، با فاصله زمانی معنیداری آنها را در دو مجموعه، که مکمل هماند، برگزیده داستانهای کوتاه از نویسندگان معاصر فرانسه(1366) و بیست و یک داستان از نویسندگان معاصر فرانسه (1384) به چاپ میرساند. ترجمههایی که از ژانماری گوستاولو کلزیو و دیگران انجام دادهاند هنوز وارد هیچ مجموعهای نشده است.
مضاف بر آن، در زمینهای که از ادبیات به دور است، ولیکن موضوع آن ذهن انسان معاصر را پیوسته به خود مشغول میدارد، نجفی نژاد و تاریخ (1358)، اثر کلودلوی استروس، قومشناس و از مهمترین بنیانگذاران ساختارگرایی، را نیز به فارسی ترجمه میکند. ادبیات نیمه اول قرن بیستم فرانسه برخوردار از رمانهای طولانی چندی است که تحت تاثیر ادبیات بیگانه، به ویژه ادبیات روسیه، به وجود آمده است. نجفی قبلا در سال 1341 به معرفی روژه مارتن دوگار، با ترجمه اعتراف در مجله سخن پرداخته بود.
اما در سال 1368 و پس از سه سال به راستی آزگار و با لمس مطلق سبک مولف، خانواده تیبو، اثر بزرگ این نویسنده را که مرید آندره ژید بود، به فارسی ترجمه میکند و نام خود را در ترجمه ادبیات معاصر فرانسه پایدار میکند. مارتن دوگار، که شیفته تاریخ کشورش بود، اثرش را در طول هجده سال (از 1922 تا 1940) و در نه جلد به چاپ میرساند. این داستان به شرح حال زوال یک خانواده متعلق به طبقه بورژوای فرانسه در طول بیستسال اولیه قرن بیستم میپردازد.
رماننویس در آن دو برادر را که شدیدا با هم در تضادند، رویارو قرار میدهد. سرشت این برادران، با سرشت پدر آنها، اسکار تیبو، بورژوای بزرگی که به تمامی سنن محافظهکارانه اجتماعی و مذهبی وابستگی دارد، کاملا متفاوت است. مولف با تیزهوشی و در طول این داستان رودوار، به یادآوری محیط اخلاقی و اجتماعی عصر خویش و به دلمشغولیها و مبارزات خویش میپردازد و توصیف نابی از زندگی فرانسویان تا پایان جنگ اول ارائه میکند.
از اینرو، منتقدان براین باورند که خانواده تیبو به ابداع حماسهای ماتمزده پرداخته است. قبلا بهآذین با ترجمه ژانکریستف، اثر رومنرولان، گامی مهم در راهشناساندن رمانهای طولانی ادبیات نیمه اول قرن بیستم فرانسه برداشته بود، گامی که منجر به گام نجفی شد.
دو رمان دیگر از همین رده، رادمردان، اثر ژول رومن و وقایعنامه زندگی پاسکیه، اثر ژرژ دو آمل، هنوز به فارسی ترجمه نشدهاند و هنوز ما بر رویدادهای تاریخی این رمانها وقوف نداریم. نجفی،که یکی از مترجمان فعال فرهنگ آثار بود، خلاصههای تحلیلی بسیاری از آثاری را که به ذکر آنها پرداختیم، در این مجموعه بزرگ بیبدیل ترجمه کردهاند.
ترجمههای او، به ویژه ترجمههای سالهای اخیر، هماکنون میراث ادبی وزین ما را تشکیل میدهند. مضاف براین که ادبیات ترجمه، که بنیاناش براین ترجمهها نهاده شده، تبدیل به گرایشی مهم در ادبیات تطیبقی شده است. در حال حاضر انتظار این است که فرهنگ فارسی – فرانسه ایشان که تالیف آن را مدتها پیش از چاپ فرهنگ فارسی- فرانسه ژیلبر لازار آغاز کرده بودند و همچنان به روز میشود، سرانجام به طئه طبع آراسته گردد.