نگاهی مینی مالیزم به ساده نویسی و سخت نویسی/ به قلم : عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

الف ) خصایص و انواع نوشتن :

هر واژه ای به مانند یک انسان یک تولد دارد و یک مرگ و فاصله ی بین این تولد و مرگ را می توانحیات آن واژه برشمرد . این فاصله را که این قلم (( جاده زیستن واژه )) می نامد ، می تواند پس رونده باشد و پیش رونده .

اگر واژه سیر و روند قابل تامل و تاثیرگذاری را در ازمنه ی تاریخ طی کرده باشد و جامعه ازآن به عنوان واژه ای فرآرونده یاد کند، آن واژه را می توان پیش رونده نامید و اگر سیر و روند یک واژه دراز منه ی تاریخ تاثیر گذار نبوده و یا در برهه ای از تاریخ تاثیر گذار بوده و به مرور زمان کاربرد خود را از دست داده و به فراموشی سپرده شده آن واژه را می توان پس رونده نامید . بنابراین این مقدمه چینی بیانگر این است که واژه ها ابزار نوشتن محسوب می شوند و بدون آن ها نمی توان چیزی را بر سینه ی کاغذ نگاشت . لذا ساده نویسی و سخت یا پیچیده نویسی در شعر و نوشتار مرتبط و منوط به گزینش واژه هایی دارد که نویسنده در متن نوشتاری خود بکار می برد و چیدمان این واژه ها در کنار هم و تعاملی سازنده را در بین آن ها ایجاد کردن ، کار نویسنده است . نویسنده یک معمار است که در چیدمان ساختمان نوشتاری خود نیاز به مهارت و تکنیک ویژه ای دارد . از این نگاه بین ساده نویسی و سخت نویسی یا به تعبیری دیگر سهل نویسی یا ممتنع نویسی تمایز وجود دارد ولی چیزی بنام برتری بی معناست . ممکن است یک نویسنده با واژه هایی ساده و عمومی که در بین مردم رایج است بیشترین معانی را خلق نماید و اثری ماندگار را به یادگار بگذارد و ممکن است یک نویسنده با واژه هایی سخت و پیچیده و تخصصی نتواند اثری توام با معنا را خلق نماید و عمر این اثر کم باشد . تفاخر و تظاهر در بین ساده نویسی و سخت نویسی که امروزه در بین آحاد جامعه متداول شده است و تبعیض و خود برتربینی نسبت به این دو نوع نوشتن فی نفسه بی معناست چه این که کاربرد و کارآمدی این دو نوع نوشتن در هر برهه ای از زمان حائز اهمیت و قابل التفات ویژه بوده است . به گونه ای که هر جامعه ای که می خواهد به رشد و بلوغ فکری برسد ، ابتدا در بستری به نام مدرسه آغاز به یادگیری می کند و رشد و بالندگی خود را طی پروسه ای زمانبر به سرانجام می رساند که در این رهگذر دانش ، هم ساده نویسی نقش سازنده و بنیادی را ایفا می کند و هم سخت نویسی . بنابراین نمی توان تاثیر بی قید و شرط و البته اساسی این دو نوع نوشتار را در جامعه نادیده گرفت .

بنابراین می توان نتیجه گرفت که چند نکته مهم در نوشتن لازم و ضروری است .

نخست : نویسنده باید بداند که برای مردم می نویسد نه برای خود و این مردم نیز یا مردم حال هستند و یا آینده ...

دوم : نوشتن حرف دل مردم و نوشته ای که با روحیات و سلایق فکری و روانی مردم کلافی عمیق خورده ، در هر برهه ای از زمان اثر نویسنده را پربار می کند .

سوم : ساختار و محتوای نوشتن از سازماندهی خاصی برخوردار باشد و نوعی توازن در بین ساختار و محتوای نوشتار احساس شود .

چهارم : قدرت تعمیم پذیری نوشتن است . تعمیم پذیری به معنی این که اثر هم در زمان خودش عمومیت و مورد پسند قرار بگیرد و هم اینکه در آینده نیز از قدرت تعمیم پذیری برخوردار باشد .

پنجم : دانش و بینش نویسنده نسبت به گذشته ، حال و آینده از نکات مهم است چه این که نویسنده برای نوشتن نیاز به دانش فراوانی دارد و برای ماندگاری اثرش نیاز به بینش و تاملی بسامدگون .

بنابراین وقتی این پنج مورد رعایت شد در آنجاست که نویسنده می تواند نوع نوشتن را انتخاب کند . نوشتن انواع دارد به شرح ذیل :

1- نوشتن تکنیکال عمومی

نوشتنی است که نویسنده از کارکترها و ویژگی های عمومی مردم استفاده می کند و یا نشانه های مورد استفاده نویسنده واژه هایی طبیعی و ساده هستند که مردم با این مشخصه ها آشنایی کامل دارند . به دیگر بیام نویسنده با حرف های ساده و خودمانی مردم ، اثری هنری را خلق می کند . مهمترین نکته در این نوع نوشتار این است که نویسنده حرف دل مردم را با زبان ساده مردم در قالبی هنری چه نثر باشد و چه شعر بیان می کند و چون انتخاب واژگان از بطن جامعه خیز بر می دارند بنابراین اثر فرهنگ پذیر و فرهنگ ساز می شود .

2- نوشتن تکنیکال تخصصی :

نوشتنی است که نویسنده از کارکتر ها و ویژگی هایی تخصصی و واژگانی علمی و دانشگاهی استفاده می کند و قلم خود را در بین دانشگاهیان و نخبگان می برد و با همگون شدن با زبان آن ها دست به نوشتن می زند . در این نوع نوشتار زبان نویسنده تخصصی است و واژگان نیز علمی و آکادمیک هستند .

3- نوشتن غیر تکنیکال و تعقید برانگیز :

نوشتنی است که نویسنده از دانش و بینش سطحی و فرمیک برخوردار است و بدون فراست و آگاهی از زمان و مکان و شرایط اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه سعی بر آن دارد تا که دست به نوشتاری پیچیده و ناهمگون بزند که در این نوع نوشتار ها نه خواننده ای به فهم و هویت مطلب دست می یابد و نه نویسنده از نوشتن خود ، دل آگاهی پیدا می کند . بنابراین چنین نوشتارهایی نیز فرهنگ پذیر و فرهنگ ساز نیستند و جامعه را دچار نوعی انومی (ناهنجاری ) در زوایایی متفاوت می کنند .

ب) شخصیت نویسنده با نوع نوشتن آن :

شخصیت به ویژگی هایی اطلاق می شود که معرف رفتار فرد هستند . این ویژگی ها می تواند باور و اعتقاد نویسنده باشد یا زبان و اندیشه ی نویسنده و یا می تواند ویژگی های فردی و اجتماعی نویسنده باشد . بنابراین نویسنده یا ((ایدئولوژ)) است یا روشنفکر است و یا منورالفکر . نویسنده ی ایدئولوژ نویسنده ای است که در قالب و چارچوبی مشخص و معین حرکت می کند و تخطی از این چارچوب را لازم نمی داند.. بنابراین چنین نویسنده ای چه در دایره شعر و چه نثر دارای با ورداشت ها و اعتقاداتی بسترمند است و ممکن است که در همین چارچوب نیز به نوآوری هایی از جنس خود دست یابد و به بیانی دیگر به نوعی باز آفرینی فراروند دست یابد . نویسنده ی روشنفکر نویسنده ای است که بدنبال ساختار شکنی است و نه محتوا شکنی و نوآوری مهمترین مولفه ی آن در بطن جامعه به شمار می آید . روشنفکری مقابل تاریک اندیشی است لذا روشنفکر همیشه سعی بر آن دارد تا که به نقاط کور جامعه روشنایی ببخشد و پشتوانه ی این مهم فکری روشن و مبرهن است . روشنفکر به مانند فانوسی می ماند که روشنایی اش محدود است.( یعنی به نقطه ی محدود از یک محیط تاریک، روشنایی می بخشد .)

لذا این نوع نویسنده ی روشنفکر چارچوب پذیر نیست و حرکت در ایستایی ها را نمی پذیرد چون بدنبال تولد شاحک هایی پویاست .

نویسنده ی منورالفکر نویسنده ای است که علاوه بر این که مولفه های روشنفکری را داراست ، در پی این است تا که به این مولفه ها شور و گسترش بیشتری بدهد و از این نگاه روشنفکری شاخه ای از منورالفکری است و منورالفکر را می توان به درختی تشبیه کرد که روشنفکری شاخه ای از این درخت است . منورالفکر دارای منظومه ی فکری است و به مانند خورشیدی می ماند که تابش و نور آن بر زمین مبرهن و واضح می باشد . با این تفاصیل نوع نویسنده و شخصیت نویسنده با نوع نوشتار آن در خیلی از زوایا تطابق پیدا می کند چه این که ساده نویسی و سخت نویسی می تواند براساس شخصیت شکل بگیرد . بدین سان که ممکن است نویسنده ای دارای زبان و پوششی ساده باشد و قلم آن نیز ساده باشد و ممکن است دارای زبانی پیچیده و پوششی متنوع باشد و این پیچیدگی و تنوع نیز در قلمشان تاثیر گذار افتد . البته این یک قاعده کلی نیست ولی با توجه به روانشناسی شخصیت و قلم نویسندگان می توان در ابعادی زبان و باورداشت ها و پایگاه طبقاتی و نوع پوشش را در نوع نوشتارهایشان متاثر دانست .

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692