ما خانوادگی در اتاق نشیمن نشستهایم. اجاق در این بین با صدای بلند میسوزد. دو مبل کرکی روبروی هم است چه روی آن بخواهی بنشینی، چه دراز بکشی. تلویزیون بزرگ در گوشهایست، مرد داخل آن سرش به اندازه سر پدرم است. من با پدرم هستم، مادر و مادربزرگم روی مبل روبرو.