وارد که شدم، جا خوردم. انگار کوپه را اشتباه گرفته بودم. شمارهی کوپه را چک کردم، درست بود. کوپهی من دربست بود، ولی در اینیکی، دو نفر روی صندلیها نشسته بودند. یکیشان آقای مسنی بود با موهای کمپشت سفید و چشموابروی درشت مشکی که کتابی را با یک دستش گرفته بود و با دست دیگرش پیپ میکشید، گرچه هیچ دودی از پیپش بیرون نمیآمد