آن شب، حلیمپزانِ عمهبزرگه دعوت بودیم. هر سال شب عاشورا دو دیگ حلیم میپختند؛ همه فامیل جمع میشدند و اگر محفل گرم بانوان فامیل که در باب تزویج و بختآزمایی دختران یا ریختن پته مردان دوتنبانه روی آب، مجالی میداد؛ پسر بزرگ عمهخانم زیارت عاشورا را با لحن سوزناکی برای تلطیف روح گناهآلود خانواده بلندبلند ازبرمیخواند.