• خانه
  • داستان «روز کوچ» نویسنده «بیتا ثابت»

داستان «روز کوچ» نویسنده «بیتا ثابت»

داستان «روز کوچ» نویسنده «بیتا ثابت»

zzzz

باران از سر شب گرفته بود و تند تر شده بود و قطرات درشت آن به برزنت روی چادر می خورد.سانای به صدای باران گوش می داد.می دانست این حجم باران دردی از چیزی دوا نمی کند.وقتی چادر کنار می رفت و کسی وارد می شد زمین خشک و ترک ترک را می دید که قطره ها را گویی پیش از رسیدن به سطح به درون می کشید و بییشتر می خواست. دشت داشت به بیابان بدل می شد.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692