اواخر پاییز بود، بعدازظهرِ آذرماه سردی که تمام برگها را از روی درختان پاک کرده بود، پرندگان دسته جمعی روی شاخهها پف کرده، گربهها روی کاپوت ماشینها لمیده و کوچه در سکوت سنگینی به چرت رفته بود. با بسته شدن در آهنیِ حیاط و پیچیدن ارتعاشِ صدایش، پرندگان از روی شاخههای لخت پریدند، گربهها زیر ماشینها پناه گرفتند و تنها برگ زرد کم جان، از بزرگترین درخت توت کوچه هم افتاد.