نمیتوانستم چشم از پنجره بردارم. نصف آسمان با ابرهای ارغوانی روی زمین سایه انداخته و نیمی دیگر را نور آفتاب کمجان بعدازظهر، روشن کرده بود. و خط باریک آبی لاجوردی، ساختمانهای شهر را جدا کرده بود از ابرهای کبودی که آمادهی باریدن بودند.
نمیتوانستم چشم از پنجره بردارم. نصف آسمان با ابرهای ارغوانی روی زمین سایه انداخته و نیمی دیگر را نور آفتاب کمجان بعدازظهر، روشن کرده بود. و خط باریک آبی لاجوردی، ساختمانهای شهر را جدا کرده بود از ابرهای کبودی که آمادهی باریدن بودند.