داستان «به وقت رفتن» نویسنده «الهام بیاتی مقدم» دکتر مَجد لقمه کوچکی در دهان میگذارد. چای را هورت میکشد و به سمت اتاق میرود:«خانم حاضر شدین؟ دیر میشه؟»