یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. جوجه گنجشکی بود، که هنوز پرواز یاد نگرفته بود. جوجه گنجشک قصه ی ما، خیلی دوست داشت پرواز کند. جوجه گنجشک هر روز می رفت روی سنگها، اما دو بال که می زد، دیگر نمی توانست پرواز کند.
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. جوجه گنجشکی بود، که هنوز پرواز یاد نگرفته بود. جوجه گنجشک قصه ی ما، خیلی دوست داشت پرواز کند. جوجه گنجشک هر روز می رفت روی سنگها، اما دو بال که می زد، دیگر نمی توانست پرواز کند.