• خانه
  • داستان «شیش» نویسنده «مرتضی فضلی»

داستان «شیش» نویسنده «مرتضی فضلی»

داستان «شیش» نویسنده «مرتضی فضلی»

morteza fazlii

شیش شیش شصت و شیش به دنیا اومدم ولی تو شناسنامم نوشتن: "هفت شیش شصت و شیش". مادربزرگم که ننجون صداش می کردن، منو دوست نداشت. مثل اختاپوس روم چتر زده بود و مدام ازم ایراد می گرفت. مادربزرگ شیش تا دختر داشت و دو پسر که هر دو، تو سن شیش سالگی از دنیا رفته بودند. مادربزرگ می گفت: "از ما بهترون چیزخورشون کردن".

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692