سربازهای روی دستم رو من کشته دادم توی این بازی
باید تموم راه و برگردم پایان این بیراهه بن بسته
من عمریه بازیچهام اما تو شک نکن این آخرین دسته
هیچ اشتراکی نیست بین ما دنیامون از هم فاصله داره
تو با تمام نفرتت دور و من با تمام عشق وابسته
واسه تو هر کس غیر من خوبه هر کس به جز من مرد رویاته
من میرم و تو دیر میفهمی که این شروع بیکسیهاته
من میرم و تو دیر میفهمی که هرکسی به پات نمیشینه
اونی که بعد از من کنارت هست از تو فقط یک جسم میبینه
نابود کردی من رو با اینکه دنیام و یک جا ؛پای تو دادم
هنوز باورش برام سخته که توی دستات گیر افتادم
باید تموم راه و برگردم ابعاد این بیراهه باریکه
تو کاری با احساس من کردی که زندگیم بیوقفه تاریکه