ترانه «ایمان شیری»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

چه سخت مي شود زندگي
وقتي كه ديگر نيست حس و حالي
براي زاييدن ترانه هايي كه مي تواند
بي تملق و ريا جا خوش كند درون پندارت
اشتياقي تازه بكارد به روي لبهايت

چه لبالب پر از درد مي شود
امتداد سايش استخوان دستانم
در تقلاي نوشتن چيزي
وقتي كه نشسته ام چون كرخت سنگي هزار ساله
در تماشاي تك تك گامهايي كه دور مي شوي
از من ... تا مثلاً به سوي فردايت !

بيشتر صدايت مي كنم
انگار تند تر مي شود
ریتم قدمهايت
كمتر نگاهت مي كنم
فکر می کنی كه دل كندم
از تو و چشمهايت

از جان من چه مي خواهي ؟ ها ؟
دختر پاك شعرهايم !
بگو چه بايد كرد ؟
براي ماندنت ميان اين دستان
بر كدامين رهي حذر نبايد كرد ؟

مي بيني ... واژه هايي برون نمي جهد
از انگشتانم
اما ...
نه ! تو خودت خوبتر مي داني !
که دلم نمي آيد هرگز
كه ببينم تو ... نشسته اي و دلتنگي
چشمهایت باشند شبیه ابرهای بارانی

يك غزل براي من بخوان از نو
شیطنت کن
با تمام اشتیاقهایی كه زنده اند در تو

بگو ، بلند تر بگو
كه باز مي خندي !
و پر مي كشي بلند به رویاها
وقتي كه پلك هاي خسته ات را آرام
به روي هم مي بندي

نشكند دلت ، عزيزكم ، جانم !
دستانم را كه قايم مي كنم لاي موهايت
آن وقت ، تو بهترين هستي !
مي فهمي ؟
با تو خوب مي شود حال شعرهايم !
تو دوست داشتني ترين هستي !

بيست و يك شهريور هشتاد و نه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692