تنها تو رو دارم تو این دنیا
من رو به دست گریه ها نسپار
میخوای بمیرم از غم دوریت
سایه ات رو از روی سرم بردار
مهمون چشمای منی خوبه
اینکه تو رو هر لحظه می بینم
اینکه من از باغ خیال تو
حتی نباشی سیب می چینم
میترسم از کابوس تنهایی
از خوابهای تلخ آشفته
توی گلوم یه بغض سنگینه
من موندم و حرفای ناگفته
من موندم و یه آرزوی دور
اونو تو چشمای تو میدیدم
سمت دلم آروم پا بردار
من سهممو از خنده بخشیدم