ترانه «مهدی مقامی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

آخرین قرارمون، عذابمه

هنوز از عطرِ لباست گیجم

تو خیابون سمت اون عابری که

عطری مثل تو زده میپیچم

هر کی همراش رز قرمز باشه

هر کی چتری توی دستاش داره

حتی اون دخترِ گل فروشی که

شالِ قرمز روی موهاش داره

توی ازدحام این مِترویِ سرد

همیشه جا مونده ی قطار منم

اِنقد اینجا موندم و نیومدی

که همه شهر منو میشناسنم

هرجای  ایستگاه این مترو بری

ردپایِ  ته سیگارِ منه

روی هر صندلی قلبی حک شده

اعتراف میکنم کارِ منه

شکل دست فروش توی واگنام

توی دستام ولی عکسای توئه

تا همه مسافرا ببیننت

شاید اینجا یکی اشنای توئه

من غروبا رو سپردم به خدا

واسه بقضی که تو سینم دارم

تو خیابون ،توی بارون، بی چتر

تو همین لحظه تو رو کم دارم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

ترانه «مهدی مقامی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692