شعر طنز «به من چه!» از همایون حسینیان بر اساس کاری از بیژن مرتضوی
تو عصر پهلوونای جوونمرد/ که افتادن میون شیشه و گرد
توی عصری که لوطی عرق خور/ پاتیل میشه با یه نوشابهی سرد
تو فصلی که به ما یارانه میدن/ به کاغذ پارهها هم پا نمیدن
کنار ناجیایی که تو تحریم/خبرهای ظفرمندانه میدن
به من چه اقتصاد زیرزمینی/ به من چه پر شده اجناس چینی
میگفتن نفت و میآرن تو سفره/ ولی حالا دریغ از سیبزمینی
به من چه چن میشه گاو هلندی/ به من چه کی سره تو گاوبندی
توی شب زوزهی گرگ مرفه/ به من چه زندگی گوسفندی
توی عصر همون گوگول مگولی!/ که چن ساله بهش دادیم کولی
به اون تنبل که توی ماه خرداد/ با تک ماده بهش دادن قبولی
خبرگزاریای حرفهای، تاپ/ که پیاچدی دارن توی فتوشاپ
تو فصل دزدی میلیارد میلیارد/ میرن دنبال دستگیری کیفقاپ
به من چه چن هزار میلیارد چنده/ یا تو دسه کیه برگ برنده
کی بیرونیه و کی اندرونی/ چه ربطی داره این حرفا به بنده
به من چه حرفای بیربط و بیرا/ به من چه ول میچرخن بچه شیرا
به من چه کی نداره یا کی داره/ یا چی دارن توی کیسه وزیرا
تو فصل واعظای ریز و کوچیک/ که فرمون میدن از پارک ژوراسیک
تو عصر کائنای رو به قبله/ که پر کردن یه دنیا کیسه و خیک
کنار گزمهی محبوب و خونسرد/ جوونمرد و جوونمرد و جوونمرد
کنار اونکه از روی تفاهم/ واسه زندونیا نوشابه وا کرد
به من چه کی سمت داره تو چنجا/ به من چه از کیه این درد و رنجا
کجای این جزیره؟ دست کیه؟/ کلید اصلی صندوق گنجا
به من چه کی گرفته یا کی داده/ کدوم مسوول اِنده بیسواده
شکاف هسته رو عشقه! ولش کن/ شکاف درز جیب خونواده
دیدگاهها
مانا باشید جاب آقی حسینیان
شروع و پایان خوبی داشت.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا