شعر «پرنده ی اسیر » مترجم «فائزه احمدی پور»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

پرنده رها از جای می خیزد

 پشت کرده به باد و به پایین جاری می شود

 

تا انتهای جاری بودن

 و بالش را

در پرتوهای نارنجی خورشید غوطه ور می سازد

و جرعت می کند که به آسمان دست‌ یابد

اما پرنده ای که در قفس تنگش قدم بر می دارد

به‌ندرت از میان میله های خشم اش توان دیدن دارد

بال های او‌جفت شده و پاهایش بسته اند

پس صدا را برای خواندن رها می سازد

پرنده در بند با نوایی هراسان می خواند

از چیزهای ناشناس ولی همیشه پا برجا

و ‌آوازش تا تپه های دور دست به گوش می رسد

آوازی از آزادی که می خواند

پرنده آزاد در فکر نسیم  پیش‌روست

در فکر باد همیشه در جریان

که‌ به نرمی از میان‌درختان حسرت کش می گذرد

و کرم فربه بر روی علفزار روشن صبحگاهی منتظر است

و پرنده ی آزاد آسمان، آن را به نام‌ خود می کند

اما پرنده اسیر قفس، بر گور رویاهایش می ایستد

سایه اش‌در فریاد کابوس داد می کشد

بالهایش‌جفت شده و پاهایش بسته اند

پس صدا را برای خواندن رها می کند

پرنده در بند با نوایی هراسان می خواند

از چیزهای ناشناس ولی همیشه پا برجا

و‌ آوازش تا تپه های دور دست به گوش می رسد

آوازی از آزادی که می خواند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «پرنده ی اسیر » مترجم «فائزه احمدی پور»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692