1-
همیشه!
نوک اش رابه آب میزد
ومی خواست:
ماه را
برای جوجههایش
به ارمغان ببرد
2-
برروی چتری
باران میبارد
و کودک
رنگین کمان را
میکشد...
3-
بیا!
سروسامانی به زندگی ببخشیم
سر از من
ازسامان بگذر
به آغوش ات قانعم
4-
عکس گرفتن
باچاقو
برروی لبهایمان
خنده را
میتراشند
5-
آهسته!
خود را این ور و آن ور میکنم
هیچ کس...
به شکستن نمیاندیشد
6-
همیشه می گویم:
درخت منی
شما بگوئید:
کجا درخت
به کوچ میاندیشد
7-
نبودن ات!
انگارریزه ریزههای شیشه است
به هر کجا که میروم
خون ازمن
میچکد