شعر سپيد«احسان مرداسي»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

وارونه

 

تو  با شیوه ی دیگری از خودت

به همین خیال باش

به همین که خورشید پیچیده به دست و پایت

به صبح بی وقت و موقع فکر کن

متوهم از انسان مقوایی  

به چند دلیل موجه

که تا شب به صورتت بزنی

به همین که واقعی نیستی فکر کن

می شود با تلقین فکر مثبت از هم بپاشی

می توانی رو در رو با یک دیالوگ ماندگار شوی

این ها همه بستگی دارد

به انفصال وقایع

 در تاویل هرچه پیش آید

از من می شنوی مثل یک دیوانه بخند

مثل یک دیوانه خودت باش!

حالا چه یک وجب

 چه اینکه آب سرگذشت ات را نداند اصلا

به دست های معطل ات فکر کن

که از پا دراز تر رعایت نمی کند این جا به جایی خفیف را

عفونت از چند نقطه ی روز

شیطنت از چشم های مدام از رو به رو

به ایستگاه هم که نمی رسی

با ساعت تاول زده روی مچت

از من می شنوی بایست

از من می شنوی نرو

با چند نفس عمیق

به همین که می شد بدتر از این ها باشد فکر

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692