شعری از «زانا کوردستانی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

 
(۱)
تقویم ماه‌هاست 
نیامدن‌ات را به رخ‌ام می‌کشد.
 
(۲)
من همان شاخه‌ی خشک‌ام
شکسته ز تن درخت،
دِگرم نیست در اندیشه جوانه زدنی...
 
 
(۳)
وقتی می‌نویسم: کوردستان
شعرم کبکی می‌شود
تشنه می‌دود
به سوی چشمه.
 
 
(۴)
من تفنگم را
او کوله‌اش را
ما سرزمینمان را به دوش می‌کشیدیم 
و آزادی
کودکی بود نو پا 
پیچیده در کفن.
 
 
(۵)
آه ای شاعر بی‌سرزمین
آواره‌ی راه‌های دور و دراز
کاش می‌شد، شهری بسازی
برای روزهای نیامده‌ای
که به دوش می‌کشی!
 
 
(۶)
حافظه‌ی تاریخی‌مان گاهی فراموش می‌کند 
چهار خواهر بی‌کس، عریان شدند 
گرچه دوست دارند 
در آغوش مادرشان آرام بگیرند 
اما خدا فرمان داده بود
مرگ مادرشان را.
 
 
(۷)
 کوردم؛
  آی‌ی‌ی کوردم،،
               کورد!
شبیه بلوطی که
با هیچ باد و بارانی
  ریشه‌های ستُرگم؛
      کنده نمی‌شود!
 
 
(۸)
جوانان کورد
یا در اَنفال مرده‌اند،
یا که در حلبچه مسموم!!!
آنها که جان به در برده‌اند
        سرگردانند 
                  --پیِ کارگری...
 
 
(۹)
هر روز به مادرم می‌اندیشم
که هنوز نمی‌داند جهازش را کجای جهان بچیند.
 
 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «زانا کوردستانی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692