شعر «ماشین» مهدی قاسمی شاندیز

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mehdi ghasemi shandiz

۱

پل می‌زند روی پا

که از وسط بخوابد زیبا

و از کنار دلیلی‌ که نمی‌آورد

خام شود در فرعی

خیالت سبز

برای حرفی‌‌ که برنمی‌داشت

 راه به اصلی نمی‌برد

۲

اتوبان

لیز نمی‌خورد بر سطح

که کو تا نیاید این ترافیک

نمی‌آید

۳

طور دیگری           

نشسته زیر لاستیک

که با احترام والده

قاعده دولا شود

به پای ماشین بیفتد

تا دنده‌ای عوض

و لیلای دیگری

بالا بیاورد سنگین

برسد به امتحانی

که از قلبی تازه       می‌کند عبور

برای مرغی که پا کرده در بعدی

تخم نمی‌گذارد این لکنته

و شیشه هاش

که می‌خزد بالا

دل‌دل نمی‌کند دیگر

بی‌زاپاس

مثل خون

                 رقاصی می‌کند این خیابان

برای آپاراتی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «ماشین» مهدی قاسمی شاندیز

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692