شعری از «آیدا مجیدآبادی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

aid

صدایت در تنم فرو رفت

وقتی که شمشیر را بر سرم داد زدی

و من، عقب  عقب

به دنیای خودم  برگشتم

شاید این رابطه را خواب دیده ام

و تو همان جفتی بودی

که چاقوی قابله ها از من برید

مردی که در مرحله ی چهارم مرگش بود

 دارد چهار نعل زندگی می کند

مردی که مرا به دنیا آورد

شهامت مادری نداشت

و  دست  دخترش را

در اولین دست انداز خیابان

 رها کرد و رفت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «آیدا مجیدآبادی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692