شعر «مثنوي بي معني» از دفتر بي شماره «نیما یوسفی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

nima yosefi

اين مثنوي دروغين را نه با دوغ مي شود قورت داد

نه با آب

اصلن كلش بر باد است

و اين زندگي خود سراب است

نه اين كه من اينطور بگويم

اين را پيرمرد تبريزي ميگويد

كه دائم بر در مغازه سبد فروش

از كله سحر تا دم غروب مي نشيند

و به سبدهايي كه از سقف آويخته اند

و خريداري هم ندارند-زل مي زند

و گاهي هم به من كه اين طرف خيابان

ناظم اين دبيرستان پسرانه ام مي نگرد

من نگاهم را مي دزدم والكي سر مستخدم داد مي زنم

هفته قبل پيرمرد تبريزي جلويم را گرفت و پرسيد

طلافروش سر خيابان پولدارتر است يا كه خدا؟

گفتمش هنگام مرگ همه گداييم !

و نعره اي زد و نقش بر زمين شد

آمبولانس صدا كرديم كه نيامد

و با هزار زور وزحمت به هوشش آوردم و راهي منزلش كردم

يكي مي گويد پيله ات را بد جور سوراخ كرده اند

وگرنه تو كجا و شاعري؟

مي گويم از سر بيكاري است

وگرنه اين پيرمرد چرا پاي پياده راهي" شام " بشود؟

عصر كه مي شود ياد پيرمرد مي افتم

كه حالا معلوم نيست" قزوين" باشد يا جاي ديگر

مگر مي شود بدون گذرنامه از مرز گذشت؟

بعيد مي دانم كه حتي اسمش را به ياد داشته باشد

و فكر مي كنم بايد كاري كنم تا برگردد

نه اين كه سبد باف نبودش را حس كرده باشد

اما جايش سخت در شعر من خالي است

پسرم را كه ديپلمه بيكار است

مي گويم از پي پيرمرد تبريزي برود

دستش كمي هم پول مي دهم تا دل پيرمرد را بخرد

پسرم شبانه تلفن مي زند كه پيرمرد از آقايي من مي گويد

اما مصر است كه با اين پول نمي شود كوفتي خريد و مست كرد

مي گويم ولش كن دم مرز پليسهاحسابي مستش مي كنند

پيرمرد تبريزي پسرم را مي گويد

 از صندلي پشت راننده برايش بليط بگيرد

شب از نيمه گذشته

چراغ مهتابي سبد باف سو سو مي زند

سبد باف بي وقفه سبد مي بافد

و من به جاي خالي پيرمرد تبريزي زل زده ام

خدا مي داند اتوبوس كجاست؟

شايد هم پسرم با زور اورا وسط جاده پياده كرده ...

در شبانه اطاقم مي انديشم

شايد كه پيرمرد تبريزي خود بهانه اي است

و اين من هستم كه هرروز

دم در مغازه سبد فروش

مي نشينم و به سبدهاي آويخته شده از سقف مي نگرم

و به آن ناظم دبيرستان پسرانه روبرو

كه نمي دانم چرا نگاهش را از من هيچ بر نمي گيرد؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «مثنوي بي معني» از دفتر بي شماره «نیما یوسفی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692