شعر آزاد «مستانه دادگر»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mastaneh dadgar

همه اندوهم
بالهایی ست

که  پرواز نیاموخته،

با چشمانی تشنه
جرعه جرعه باران میطلبم،
برای درد لنگرگاهی

که هر شب
در اشتیاق کشتی ها
گل آلود میشد،

و هرگز
کسی ندانست
آن جزیره ی کوچک و دور دست

سهم گریه ای خاموش بود
بر فانوس لبهایش،

همه اندوهم
درد کوچه ایست لگد خورده
که پیچ و تابش

در هیچ شهری نگنجید،
ماده گرگی
که با نی لبک شبانی عاشق
بیدار گشت،

تا توله هایش
طعمه ی
خشم  زمستان نشوند،

رشک سنگ ریزه ای مستم
بر ارتفاع هوشیاری،

پژواکی سراسیمه
در حلقه های غفلت،

گوش کن
بر حقیقت  من

تا آن بهشت شفاهی
ناسزایی خوش باشد
بر گوشهای سنگین
بر خوابهای بریده ....

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر آزاد «مستانه دادگر»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692