1
آفریقا
هر صبح
در گوش کودکان مرده
آواز میخواند
و شب
مادران زیادی
در آغوشهای خالی
آبستن!
فرقی نمیکند
تو از کجای آواز رسیده باشی
وقتی چرچیل
هرگز تسلیم نخواهم شد را
بارها
برای مردمانش خواند!
اما به گوش کودکان مرده
نرسید!
حا لا آفریقا
تابلوهای زنان بلند قامتی ست
که بی آنکه بخواهند
سوژههای روزنامهاند
و مدلهای لنزها!
کودکانی که یاد گرفتهاند
آوازهای صبح
هیچ ربطی به هیچ کجای جهان ندارد!
و چرچیل
هیچ ربطی به آفریقا.
2
ما مردمان رنج کشیده یی بودیم
با سربازان نیرومند
که مرزهایمان را
شال و کلاه میبافتیم
و دستان پینه بسته پدرانمان
مقدسترین بوسه گاه بود
ما مردمان سخت کوشی بودیم
که پنبههای سفید را
از خارها میکشیدیم
هراسمان نبود
از فانوسهای شکسته
روز را
تیمار میکردیم
و شب
لالایی مادرانمان
گوش دشمنان را
کر میکرد
فردا
ما قویترین مردمان رنج کشیدهٔ بودیم
با سربازان نیرومند
که خاکمان را
دوست میداشتیم
و کودکانمان
آوازهای صلح را
در دشتهای سفید
میخواندند.
3
ما فکر میکردیم
جهان
از تنهایی مان
بزرگتر است
چمدان برداشتیم و
راه افتادیم
به هر کجا که رسیدیم
تنهایی
دهان باز کرد و
جهان
از چمدانمان
ریخت
4
لندن
از صدای بیگ بن میافتد
و کلیسای مارگارت
آزادی را
در ناقوسهایش
دعا میکند
باید جایی از گرینویچ
افتاده باشم
وسط کافه یی شلوغ
در موزیکهای شرقی
تا فراموش نکنم
هر جای دنیا
جهان روی پیراهنم
جهان است
جهان توی فکر من
جهان!
و هیچ خطی در مرزهای من
وطنم را
از جغرافیا
نمیاندازد
شاید شبی
برجهای پر از ارواح لندن
روح سرگردان مردمانی باشد
که آزادی را
فریاد زدند
اما جهان
هر جا رسید
خط قرمزهایش را
پررنگ کشید
آنقدر که
وسط کافهام
با آوازهای وطنی
و تیک تاک ساعتی که
برای آمدنت
دیر شده است.
پ.ن: "بیگ بن"؛ ساعت معروف و بزرگ لندن
"کلیسای مارگارت"؛ کلیسای باستانی لندن
5
شب
از کلاغی شروع میشود
که هر بار صدایش را
در این خانه
جا میگذارد
صبح
خبرهای زیادی را
دهان به دهان
میبرند
از شبی که
بیدار مانده است
تا خانه ای در این
حوالی!
6
ما خوابهای روشنی بودیم
که جهان تاریک را
چراغ شدیم
بماند
که از گورهایمان
فانوسهای زنگار گرفته یی
به جا ماند
که هر شب
سایههای روز را
دنبال میکند
تا برسد
به خوابهایی که
جهان را
روشن کند