شعر آزاد «منصور خورشیدی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر آزاد «منصور خورشیدی»

 

دگردیسی زیبای آب

1
بین من و سکوت
هزار ستاره می روید
شکل مرجانی که جان
به اعماق آب داده است
انگار دیار دور
ستاره از سنگ می سازد
تا بغض مرا نهان کند
کنار ماهی
که جست می زند
در آب های بسیار

2
ستاره و سنگ
حصار و صخره ی درهم
از بلندی ارتفاع
می افتد
روی همزاد صدایش
با جفتی از پرنده
روی مناره های قدیمی
وقتی ، اندکی از آسمان
به ضیافت زمستان می رود
3
پرتگاه پیرامون
طول بلندش را
کوتاه ، روی طنین صدا
می اندازد
تمام تن می خندد
و خنده آن گاه
از طول پرتگاه
بالا می رود
و لبه ی افتادن
لب تماشا را می بوسد

4
نوری عظیم
از ضیافت ماه
تمام آبی را
به رنگ نیلی دریا داد
و هیبت هوا
سراسیمه درهم ریخت

5
جهانی شگفت
باز می شود
در یک قطره آب
شگفتی روشن و
حیرت من
که جهانی رامعنا می کند
بی تاب در زلالی مهتاب
دگردیسی زیباست آب
در سراب
6
اینک که طی مسافت می کنی
با پای کبوتران رام
میدان منور گل های یاسمن
روح بلند خاکستر می ریزد
روی هجای درهم راه
حالی که ماه
با جلوه های مست
از طبیعت صدای تو برمی خیزد
روی تپه هایی

که در باد خزیده اند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692