شعر «گمشده» پرستو مهاجر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

parstoo moajer

امشب دلم برایت تنگ میشود

امشب هوای دلم سرد میشود

زمستان آرام از راه می رسد

  باز به شیشه عمرم سنگ میزند

برف روی کاج ها می نشیند

  قلمی سفید روی سایه ها می زند

همچو کودکی در انتظار تو هستم

همچو بیماری که به دیوار چنگ میزند

 هر که در این شهر گمشده ای دارد

 به هزار شماره باید که زنگ بزند

گمشده من که در بهشت خداست

 کاشکی به دلم یک شب سری بزند

تقدیم به روح بلند مادرم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعر «گمشده» پرستو مهاجر

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692