شعری از «علی باقری خورآبادی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

zzzz

برایم آمده از رَه دوباره میهمان امشب
چرا نا خوانده می آید به سویِ میزبان امشب
 
پریشانی تلپ گشته درونِ خانه جانم
ربوده گنج آرامش شده دزدی نهان امشب
 
دچار دردِ تردیدم در این دنیایِ پرسش ها
نمی دانم چه می خواهد زِ من شکّ و گمان امشب
 
نمی آید چرا خورشید تا صبحی دِگر آرَِد
توقّف کرده انگاری برایِ من زمان امشب
 
پرستویِ خیال من به هر سو می پَرد هر دَم
چه بی پروا شده راهی به سویِ بی کران امشب
 
هلالِ داس شکل ماه صحبت می کند با من
حکایت می کند آری هزاران داستان امشب
 
به رویِ شیشه چشمم به خوبی آسمان پیداست
زمین را ریز می بینم درونِ کهکشان امشب
 
ندا می آید از قلبم مسرّت بخش و شور انگیز
کنارِ توست ای بنده خدایِ مهربان امشب
 
پس از این شکّ یقین آمد ز الطاف خداوندی
زِ نورِ عشق روشن شد دلم چون آسمان امشب

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شعری از «علی باقری خورآبادی»

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692