این کتاب حاصل گشت و گذار و تجربیات حسین سناپور نزدیک به دو دهه داستان نویسی است. حاصل پرسشها و کندوکاوها، یا نکاتی که پیشتر خوانده یا شنیده است. دست کم در درکِ بهتر نویسنده از داستانهای دیگران بسیار مؤثر بوده است.
نویسنده در مقدمهٔ این کتاب مینویسد: «از نگاه من دانش داستان نویسی مانند بقیهٔ مقولههای فرهنگی و کلیت فرهنگ، به دلیل تحول مداوم، گستره یی با کرانه یی ناپیدا است و همیشه این فرصت هست که بشود چیزی به آن افزود. اگر به دلیل سابقهٔ نسبتاً کمِ داستان نویسی، و سابقهٔ تقریباً نداشتهٔ نظریه سازی در آن، ما نتوانیم چیزی هم به این دانش بیفزاییم، دست کم میتوانیم دربارهٔ دامنهٔ نفوذ و درستی و نادرستی تمام نظریهها و مفاهیم ساخته و پرداختهٔ آنها شک کنیم.»
این کتاب شامل ده مقاله با عنوانهای «داستان هم چون شی»، «کدام کشمکش برای کدام شرایط»، «در جستجوی شخصیت اصلی»، «کودک روایت گر»، «ضد فارستر و مغلطهٔ تیپ»، «نسبت معکوس روایت با موضوع»، «نسبت میان گره افکن و گره گشا»، «گوتیک ایرانی»، «داستان شاعران» و «سبک همینگوی و نوآوری کارور» است؛ که این جستارها پراکنده و در زمانهای دور توسط نویسنده نوشته شدهاند که برخی از آنها در مجلههای گردون، کیان، کارنامه و عصر پنجشنبه منتشر شده است.
حسین سناپور در مقالهٔ «کدام کشمکش برای کدام شرایط» به دو موضوع «گره افکنی» و «گره گشایی» میپردازد و مثالهایی از «صد سال تنهایی» مارکز، «آناکارنینا» تولستوی و «وداع با اسلحه» همینگوی میآورد. برای نمونه به شروع رمان «آناکارنینا» اشاره میکند و مینویسد که چقدر سریع کشمکشِ داستان شروع میشود. بررسی چگونگی شروع و پایان کشمکش در رمانها و داستانهای کوتاه نشان میدهد که «کشمکش» اصلیترین عنصر ایجاد کشش داستانی است و در هر داستانِ خوب حتماً یکی از مهمترین عواملِ خوبیِ آن محسوب میشود. حسین سناپور در این مقاله به انواع کشمکش اشاره میکند و مینویسد: «چرا بعضی داستانها با وجود داشتن کشمکش، کشش چندانی ندارند و بعضی بر عکس، کشش فراوانی دارند؟» نویسنده معتقد است کشمکش هم مانند عناصر اصلی دیگری همچون شخصیت، مکان و زمان از داستان قابل حذف شدن نیست. بر اساس همین تجربهٔ موجود میتوان گفت که پس از این هم کشمکش دیگری جز چهار کشمکش که نویسنده در این مقاله توضیح میدهد (کشمکش انسان با طبیعت، با نیروهای فوق طبیعی، با انسان و با خودش)، وجود نخواهد داشت، و نویسنده مجبور است برای پختهتر کردن شیوهٔ به کارگیریِ آنها و توجه به مسائل روزگارِ خود، کشش و جذابیتهای لازم را برای داستان خود فراهم بیاورد تا مگر کارش پس از سالها و دههها هنوز خواندنی باشد.
حسین سناپور در مقالهٔ «نسبت میان گره افکن و گره گشا» مینویسد: «گشودن گره یک قصهٔ پیچیده باید توهمی از گشودنِ گرههای پیچیدهٔ زندگی را ایجاد کند، نیروهای بی شماری را که چنین مواقعی باعث به وجود آمدنِ آن گره شدهاند نشان دهد و سرانجام تجربهٔ غریب درگیر شدن در مسائلی پیچیده و گاهی حتی حل ناشدنی را منتقل کند. به این معنا گشودنِ گره هر داستانی بازنمون یا نمایش بخشی از پیچیدگیها و تناقضهای زندگی است.»
خلاصه این که روایت درست داستان پیش از هر چیز وابسته است به انتخاب درست نقطهٔ روایت، یعنی یافتن جایگاه مناسبی در نسبت میان اصلیترین شخص یا نیروی گره دار، و اصلیترین نیروی گره گشا. نقطهٔ روایت نیز در درجهٔ اول و تا حدود بسیاری به انتخاب نظرگاه درست بستگی دارد، و سپس در درجهٔ دوم به انتخاب درست زمان، مکان و موقعیتی خاص از ماجرا.
حسین سناپور با اشاره به جمله هنری جیمز (شخصیت چیست جز آن چه حادثه تعیین میکند؟ حادثه چیست جز نشان دادن شخصیت؟) مینویسد: «داستان نویس حتی وقتی که بر اساس یک شخصیت واقعی داستان مینویسد، نه فقط او را از میان هزارها آدم انتخاب میکند، بلکه یک یا چند خصوصیتِ او را هم از میان بی شمار خصوصیاتش جدا میکند و داستان خود را بر اساس آن مینویسد.»
نویسنده این کتاب معتقد است که باید شخصیتهای داستان را نسبت به ماجرا محک بزنیم. او با اشاره به «تپههایی همچون فیلهای سفید» ارنست همینگوی، زن و مردِ داستان باید با واکنش نشان دادن در مقابل مسئلهٔ «انتخاب بین داشتن فرزند یا فراغت از مسئولیتِ نگه داری آن» شخصیت خود را بروز بدهند. یعنی معلوم کنند چه افکار و احساساتی نسبت به این مسئله دارند و اختلاف در این افکار و احساسات چگونه باعث کشمکش و بحران در رابطه و زندگیشان شده است. نگفتنِ اسم و سن و ظاهر و بسیاری از جنبههای شخصیت هر دو نیز نه فقط چیزی از داستان کم نمیکند که برعکس، هم باعث تمرکز بر مسئله میشود و هم این امکان را فراهم میکند که تنوع بیشتری از آدمها را در همان شرایط در نظر بگیریم. سناپور تاکید میکند که فراموش نکنیم شخصیتها به نسبت درگیریشان در حل مسئلهای که ماجرا را باعث شده، باید خود را نشان بدهند و شکل بگیرند. به همین دلیل انجام اعمالی که به روند ماجرا و حل مسئله کمکی نمیکند، و همین طور دادنِ انگیزهها و پیشینههایی به شخصیت، که باعث نمیشود از آنها رفتاری تاثیرگذار در روند داستان سر بزند، به کار شخصیت پردازی و داستان نمیخورد. برعکس، انجام اعمالی که ظرفیتهای انجامشان در شخصیتها نهاده نشده نیز نشانهٔ ناآشنایی با شخصیت پردازی است.
نویسنده مقاله در ادامه مینویسد: «با شروع هر داستان محدودهٔ خاصی برای اعمال و تواناییهای شخصیتها گذاشته میشود. مثلاً در داستانه های الکساندر دوما تحول و ترفیع شخصیت امری عادی و حتی حتمی است. در حالی که در داستانهای جویس یا فاکنر این تحول فقط به صورت افزایشِ داناییِ شخصیت نسبت به خود و جهان بیرون اتفاق می افتد و نه در ارتقای موقعیت اجتماعی فرد. در داستانهای کافکا یا بکت حتی این میزان تحول نیز اتفاق نمیافتد و اگر دانایی هم از داستان به دست میآید فقط از آنِ خواننده است. همچون در رمانهای دوما یا بالزاک شخصیتها فعالترند و به طور عمده آنها هستند. که با تصمیمها و اعمالشان مسیر ماجراها را رقم میزنند، در حالی که در رمانهای مدرنتر جهان اختیارات و توانایی تغییرِ دنیای بیرون و گاهی حتی درون، برای شخصیتها بسیار محدود یا هیچ است. و باز مسئلهٔ چند بُعدی بودنِ شخصیتها است که گویی هر چه تاریخِ رمانها پیشتر آمده، با کم شدنِ تنوع و حجم ماجراها، شخصیتها نیز الزام چند بعدی بودن را از دست دادهاند، تا آنجا که میشود گفت در رمانهای کافکا و بکت شخصیتها یک بعدی، اما ضمناً در آن یک بعد عمیقترند.»
حسین سناپور در یک مقالهٔ مفصل با عنوان «گوتیک ایرانی» به بررسی داستان «معصوم اول» هوشنگ گلشیری میپردازد و مینویسد جزء استثناهای داستانهای گوتیک ایرانی است که جنبهٔ نمادین نیز دارد.
در بخشی از این مقاله به «شناخته و ناشناخته» اشاره میکند و توضیح میدهد که «ناشناختگی» بخشی جداناپذیر از داستانهای گوتیک است، اما این ناشناختگی همیشه در کنار جهان شناخته و متعارف قرار میگیرد. تمایز گذاشتن میان این دو، تاکیدی است بر این که ناشناختههایی که منشأ ترسها هستند، خود جزیی از همین جهان، و در درون یا کنار پدیدههای متعارف آناند. در داستان «معصوم اول» دو نکته هست که نشان دهندهٔ یک جهان متعارف در کنار این جهانی است که در ده شکل میگیرد. اول، جریان داشتنِ زندگی متعارف در ده، پیش از حضور مترسک، و دوم، وجود شهری که برادرِ راویِ ماجرا در آن ساکن است و بیرون از این وقایعی است که ذکرشان در داستان میرود. این دو نکته نشان دهندهٔ این است که همهٔ جهان این گونه غریب و پُر از وهم نیست. تفاوتی میان این دو هست که با شرایطی که در جهانِ گوتیکی وجود دارد از هم متمایز میشوند. به عبارت دیگر شرایطی برای وجود چنین دنیای پُر از ترس و وهم لازم است، و ماجرای مترسک هم گفته میشود تا شرایط به وجود آمدن این جهان ترس آلود گفته شود. موجود گوتیکی اصلیترین عنصر داستان گوتیکی است.
در مقالهٔ «داستان شاعرانه» به تشریح و بررسی داستان «تاریکی در پوتین» از بیژن نجدی میپردازد. در این مقاله، ابتدا حسین سناپور به تعریف «شعر غیرروایی»، «شعر روایی غیر داستان گو» و «شعر منظوم شاهنامه یی» میپردازد؛ و داستانِ بیژن نجدی در دستهٔ «شعر روایی غیر داستان گو» قرار میدهد؛ و تاکید میکند این متن در درجهٔ اول داستان است و زنجیرهای از وقایع در آن وجود دارد و از طرف دیگر جزییاتی که لازم است یک داستان داشته باشد (اعم از توصیف مکان و شخصیتها و اشیا و غیره) تا ذره ذره شکل بگیرد و آرام به پیش برود و بالاخره به سرانجام برسد، در این متن وجود دارد.
حسین سناپور معتقد است این کتابش به دلیل داشتن مقالات و مسائل نظری، شبیه دیگر آثار معمول آموزشی نیست که متمرکز بر یک موضوع مشخص و معین هستند. با این حال مقالات این کتاب، ذاتی مستقل از نوشتههای پیشین سناپور دارند و میتوان مبنای واکاوی داستانهای مختلف از جمله کابوسی و جنایی را در آنها جستجو کرد.
حسین سناپور، داستان نویسی را از کلاسهای هوشنگ گلشیری آغاز کرد. مجموعهٔ «ده جستار داستان نویسی» را به هوشنگ گلشیری تقدیم کرد که اولین خواننده و منتقد این مقالههابود. ■
--------------------------------------------------------------------------------------------
خانه داستان چوک، با دورهای داستان نویسی، ویراستاری، نقد ادبی و کارگاه ترجمه داستان
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام خانه داستان چوک
https://telegram.me/chookasosiation
شبکه تلگرام خانه ویراستاران چوک
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک