ناظم حکمت شاعر ترکیهای را کمتر کسی است که نشناسد «ناظم حکمت» شاعر ترقیخواه ترک، بیستم ژانویهٔ سال 1902 در شهر «سالونیک» درتر کیه بهدنیا آمد. او در خانوادهای هنرمند رشد و پرورش یافت. مادر، نقاش بود و پدر بزرگ، ادیبی شاعر. در چنین خانوادهای و در جمع دوستانی اهل ادب و فرهنگ بود که او با شعر آشنا شد. «ناظم حکمت» را به جرأت میتوان پدر شعر نو ترکیه دانست. او در فضای نوسرایی شعر ترکیه از «مایاکوفسکی» شاعر درامنویس روسی تأثیر پذیرفت و آن را در کشور خود رواج داد.
محتوای انسانی و آزادیخواهانهٔ اشعارش و سبک و زبانی را که برای سرودن برگزیده بود، شعر او را به فراسوی مرزهای برد.او در سحرگاه روز سوم ژوئیه ۱۹۶۳ در مسکو، در سن ۶۱ سالگی چشم از جهان فرو بست و صدایش که ترانهخوانِ امیدها و آرزوهای آیندهٔ انسانهایی بود که برای نان، آزادی، برابری و حرمت انسانی مبارزه میکردند خاموش شد. " زرد کاهی درازترین گیسوی خیال " مجموعه شعری دوزبانه شامل 44 شعر به زبان ترکیهای و با ترجمه پرستو ارستو است
بیشتر شعرهای این مجموعه روایی هستند بویژه شعری که هم نام با خود کتاب نیز هست که شاید بتوان آن را رواییترین اثر این مجموعه دانست. شاعر به خوبی از تصویر و حرکت بهره میجوید تا شعرهایش را به مخاطب عرضه کند روایتداستانی در یک قالب ساختاری است که سکانسی از یک رخداد را بیان میکند که در شعر "زرد کاهی به خوبی میتوان بیان رخدادهارا یکی پس از دیگری دید وشاید بتوان خرده داستانها را در این شعر و دیگر شعرهای این مجموعه دید. البته اگر. واژهٔداستانرا به عنوان مترادفی برای روایت استفاده نماییم.
مانند نمونه زیر
«جدایی روی میز بود توی پاکت سیگار
گارسون عینکی آن را آورد اما تو آن را سفارش دادی
جدایی بود دودی که پیچ میخورد در چشمان تو
از سرسیگارت
وخداحافظی در کف دستت آماده بود
جدایی روی میز آنجا زیر آرنج ات بود
جدایی همان چیزهایی بود که از فکرت میگذشت
همان چیزهایی بود که از من پنهان میکردی
وهمان چیزهایی که پنهان نمیکردی (زردکاهی صفحه 34)»
همانطور که در نمونه شعر بالا مشاهده میشود طرح اصلی روایت به همراه راوی و دیگر عناصر روایت کاملاً مشهود است ناظم حکمت شاعری است که نمادها واستعاره ها را به خوبی به کار میگیرد آن چیزی که در جامعه جریان دارد به یاری تصاویر بیان میکند. اما شعر در بنیان خود استوار به استعاره است در بسیاری لحظات بنا به تأویل خواننده میتواند بر پایهٔ مجاز مرسل شکل گیرند. مانند:
«این شهر خودش را کشته پیش از آن که کشته شود
اسنخوانهای این شهر یکی پس از دیگری شکسته
پیش از دریده شدن پوستش
از پوست جلد کتاب ساخته
و ازروغن اش صابون برای مو
واینجا استاده ام در شب مقابل باد زمهریزی که میوزد
داغ هستم مانند نان باگت
زمان به تندی پیش می رقت به نیمههای شب نزدیک میشد» (شعر زرد گاهی، صفحه 35)
اگر مقدمهچینی را بهمعنای خلق موقعیت داستانی اولیه بدانیم در شعر حکمت این مقدمهچینی با توصیف صحنه اتفاق میافتد. صحنه طراحی میشود و با این تمهید مخاطب را آگاه میکند که از چه فضایی قرار است صحبت شود درست مانند داستان که ابتدا اطلاعاتی از زمان و مکان به ما میدهد.
چند سطر اولیهاین شعر نیز کاملاً مانند یک داستان شروع میشود گزارههایی که از زمان ومکان و موقعیت راوی اطلاعاتی به مخاطب اطلاعات میدهد میتوان ناظم جکمت را شاعری روایتگر دانست چون شیوههای بهکاررفته برای برقراری ارتباط در روایت به عنوان یک عملکرد را روایتگری مینامند.
«صبح هنگام سرزده قطارسیاه اکسپرس رسید
برف نشسته بود
یقهٔ پالتوام را بالا کشیده
روی سکوی راه آهن ایستاده جز من کسی روی سکو نیست» (زردکاهی صفحه 34)
در سطرهای بعدی شخصیتها معرفی و کشمکش آغاز میگردد. درواقع شاید بتوان شعرهای این مجموعه ناظم حکمت را جهتگیری به سمت بیان دانست. توصیفها بهگونهای است که مخاطب میتواند آنرا در ذهن مجسم حرکت و حس را بهخوبی درک کند. تصاویر ایجاد شده توسط شاعر بکر وزیباهستند بهگونهای که در ذهن مخاطب لذت ناشی از ادراک تصاویر رخ میدهد. البته مهمترین ویژگی شعر ناظم حکمت سادگی و روانی آن است.
«یکی از زیباترین شهرهای جهان خالی شد
خالی مانند دستکشی که دستت را از آن بیرون کشیده باشی
از حالا به بعد آینههایی که دیگر تورا نمیبینند چطور میمیرند»(شعر زرد کاهی صفحه 38)
از دیگر ویژگی شعرهای این مجموعه بیانی ساده وبدون پیچیدگی است که توام با لذت کشف و تشبیهات میباشد گرچه در شعر “زرد کاهی” پیچیدگیهای زبانی درکار نیست اما در زبانی ساده هم ممکن است تصویرها، فضاها و عینیتهای شکلگرفته، شعر را رازآلوده و پیچیده کنند.
تصویر سازی های این شعر همچون میزانسی است که دریک صحنه تئاتر شکل میگیرد ذکر جزئیات و توالی میان عناصر باعث میشود که روایتها در این شعرها قوام و انسجام یابداز آنجاییکه هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم
و زیبایی شناسانه است. بنابراین این المانها که شامل ایدههای ضروری ساختار روایت هستند. به ساختار شعر انسجام میبخشند.
حتی در شعرهای کوتاه این مجموعه مانند "سفر"، "هتل بور " واسترانسیوم هم میتوان به وضوح این منطق روایی را دید. به طور کلی میتوان گفت شعرهای ناظم حکمت مردمی و همه فهم هستند وپیچیدگی های زبانی را هم نداشته اما سراسر توصیف وتصاویر رنگین با خود دارند
«داناترین آینهها
رنگینترین تصاویر را باز میتابند
سد ه ها آنها را شکست میدهند
آنها مغلوب میشوند (شعر آنها صفحه 125)
اساساً شعرهای ناظم حکمت مردمی و انقلابی است و به زبان عامیانه و همهفهم روایت میشود و وقایع را با احساس و آرمان میآمیزد.
شعرهای او اغلب روایتگر هستند، تصویر و شخصیت دارند، قصه میگوید، سرگذشتی را بازگو میکند، انتقاد و اعتراض میکند و همه اینها به مردمی شدن شعرش منجر میشود. برخی وجه انقلابی و وزن شعر او را متأثر از مایاکوفسکی میدانند. در ایران هم به دلیل همین محبوبیت آثار او بسیاری از مترجمان مانند احمد پوری و ثمین باغچه بان اشعار زیاد از او را ترجمه کردهاند.■
منابع: حکمت، ناظم، زرد گاهی درازترین گیسوی خیال، برگردان پرستو ارستو، نشر الکترونیکی، جولای 2014
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک