ایزاک باشویس سینگر نویسنده لهستانی تبار آمریکایی در بیست و یک نوامبر صد و ده سال پیش در خانوادهای یهودی در دهکدهای نزدیک ورشو به دنیا آمد. پدر ایزاک و پدر بزرگ مادری او خاخام بودند. ایزاک بسیاری از خاطرات دوران کودکی خود را بخصوص در منطقه فقیر نشینی که پدرش قاضی شرع و حَکم اختلافهای خانوادگی و زناشویی بود، در داستانهای کوتاه و رمانهایش توصیف کرده است. نخستین معلم داستاننویسی ایزاک به گفته خودش برادر بزرگش ایزرئیل جاشوا بود. جاشوا علاوه بر آموزش داستاننویسی، ایزاک را با افکار اسپینوزا فیلسوف هلندی آشنا کرد و از همان اوان کودکی ضرورت تردید و بازاندیشی در آموزههای خشک مذهبی زیر سایه پدر و مادری متشرع را به او گوشزد کرد.
خواهر بزرگتر جاشوا و ایزاک هم نویسنده بود. او به نام استر کریتمن، با شوهری که خانواده برایش انتخاب کردند به بلژیک رفت و پس از چندی ساکن لندن شد. ایزاک در رمان "شیطان در گورای" و جاشوا نویسنده رمان به تحسینشده "برادران اشکنازی" در داستان "یوش کالب" گوشههایی از زندگی استر را توصیف کردهاند. استر خود زندگیاش را در قالب دختری که اجازه تحصیل و خواندن کتاب نداشت در داستانهایش تعریف کرده و میگوید چگونه کتابهای درسی برادران کوچکتر و کتابهای مذهبی را که در خانه ظاهراً ناپدید میشد در خفا میخوانده. ایزاک در داستان "ینتل" خواهرش استر را در هیأت دختری معصوم و تنها توصیف کرده که در خانوادهای سنتی رفتار و ظاهر پسرانه داشت و شیفته خواندن و آموختن بود. ایزاک در جای دیگری استر را بهترین نویسنده زن ییدیش که هرگز شناخته توصیف میکند. پس از استر، ازرئیل جاشوا و ایزاک، چهارمین فرزند خانواده به نام مویشا شغل پدر را در پیش گرفت. مویشا به اتفاق مادر و همسرش بعد از مرگ پدر از لهستان زیر اشغال نازیها به اتحاد جماهیر شوروی گریخت. در شوروی مشکلات خانواده ادامه یافت و آن سه زیر فشار نظام کمونیستی شهر به شهر در آسیای مرکزی سرگردان شدند. آخرین خبرهایی که از مادر و برادر خاخام به خانواده رسید دو کارت پستال از جنوب قزاقستان بود که خواهرشان استر در لندن دریافت کرد و پس از آن مادر و پسر طبق گزارشها در جریان تصفیههای قومی و مذهبی در سال ۱۹۴۶ جان باختند.
ایزاک باشویس سینگر در ۱۹۳۵، یک سال پس از برادرش جاشوا به آمریکا مهاجرت کرد. در ابتدا به توصیه برادرش با روزنامه محلی ییدیش به نام فوروارد همکاری میکرد، اما به زودی قلم را زمین گذشت و با این که قبلاً در لهستان داستانهایی منتشر کرده بود تا چند سال به گفته خودش چیزی ننوشت. زبان ییدیش که زبان رایج یهودیهای اشکنازی اروپای شرقی و مرکزی بود دیگر انگیزهای برای ادامه کار در او ایجاد نمیکرد. در یکی از نوشتههایش از خود میپرسد: چه کسی در آمریکا به زبان ییدیش نیاز دارد. اما به تدریج با شرایط تازه کنار آمد و همکاری با روزنامه فوروارد را از سر گرفت. مرگ زودهنگام جاشوا در ۱۹۴۴ که با انتشار رمان، مقاله و گزارش به عنوان یکی از همکاران اصلی فوروارد شناخته میشد مسوولیت ایزاک را برای پر کردن جای برادر بیشتر کرد. سینگر به زودی در این روزنامه در کنار مقاله و گزارش و یاداشتهای پراکنده شروع به انتشار داستانهای تازهاش کرد. داستانهای سینگر به زبان ییدیش در دهه پنجاه میلادی به تدریج نظر مترجمان مختلفی از جمله ساول بلوی جوان را که بعدها و حتی زودتر از خود سینگر به جایزه نوبل ادبی دست یافت جلب کرد. داستانهای کوتاه و بلند او یکی پس از دیگری با نظارت خودش به انگلیسی برگردانده شدند. سینگر مجموعه ترجمههای انگلیسی زیر نظارت خودش را پس از انتشار، «نسخه اصل دوم» میخواند. از آنجا که در جریان بازبینی داستانها با توجه به ظرفیتهای زبان انگلیسی تغییرهای خواه ناخواه پیش میآمد بحث کیفیت برتر داستانهای ییدیش و ترجمه انگلیسیشان زیر عنوان «سینگر واقعی» سالها میان منتقدان و طرفداران آثارش داغ بود. کسانی که با زبان ییدیش آشنایی دارند هنوز هم به ظرایفی اشاره میکنند که در ترجمه انگلیسی داستانها گاهی از دست رفته است، در مقابل گروهی با توجه به ویژگیهای زبان انگلیسی از جمله شفافیت، کارایی و سرراستی، نسخههای «اصل دوم» را حتی برتر از «اصل اول» میخوانند. به این ترتیب عمده ترجمههای داستانها و رمانهای سینگر از دهه شصت میلادی به بیش از پنجاه زبان دنیا بر مبنای نسخه انگلیسی آنهاست. سینگر خود اینجا و آنجا در پاسخ به این که کدامیک از نسخهها را ترجیح میدهد نظر قاطعی نداده، از یک طرف به ظرایف غیر قابل انتقال بخصوص در مورد اصطلاحات مذهبی، قومی و محلی اذعان میکند و از طرف دیگر ترجمههای انگلیسی زیر نظر خودش را کمتر از نسخه اصل نمیداند و از این که به ضرورت ترجمه، داستانهایش را بازنگری کرده ابراز خشنودی میکند. او همچنین با وجود این که داستانهایش سرشار از اشارههای توراتی و متنهای دیگر مذهبی و اسطورهای قوم یهود است، به این سؤال که آیا خود را نویسندهای یهودی میداند، پاسخ منفی میدهد و میگوید نویسنده یهودی کسی است که درباره پیدایش این قوم، تاریخ، مسائل اجتماعی و دیگر جنبههای مرتبط با مذهب یهود بنویسد، چه به زبان عبری، چه ییدیش، چه انگلیسی و آلمانی یا هر زبان دیگری، اما او خودش را داستاننویسی به زبان ییدیش میداند که مثل هر داستاننویس دیگری از روی علاقه به این هنر رو آورده و براساس زندگی و تجربههای شخصی خودش مینویسد.
در داستان کوتاه خود را مدیون موپاسان و چخوف میدانست و در رمانهایش منتقدان به تأثیر توماسمان و تولستوی بر او اشاره کردهاند. در سخنرانی به مناسبت دریافت جایزه نوبل در سال ۱۹۷۸ به شوخی خود را نویسنده ارواح معرفی میکند و میگوید چه زبانی بهتر از زبان مرده ییدیش برای شرح حال ارواح، و پیش بینی میکند که روز رستاخیز به زودی فرا میرسد و مردگان فراوانی در کنار موسی سر از گور بر میدارند و همه یکصدا میپرسند اینجا کتاب تازهای به زبان ییدیش برای خواندن هست. در جای دیگری پیشبینی میکند تا صد سال دیگر جمعیت دنیا به صد میلیارد میرسد و در این میان جمع کثیری برای رساله پایانی دکترای خود به تحقیق در زبان ییدیش میپردازند و این زبان به این ترتیب دوباره زنده میشود و به حیات خود ادامه میدهد.
بسیاری از رمانها و داستانهای کوتاه سینگر صرفنظر از چهارده رمان و حدود ده مجموعه داستان کوتاه هنوز به زبان انگلیسی یا زبان دیگری ترجمه نشدهاند. مجله نیویورکر در یکی از شمارههای سال جاری داستان کوتاهی به نام ایوب از آثار ترجمه نشده او را به مناسبت صد و دهمین سال تولد نویسنده به زبان انگلیسی منتشر کرد. در این داستان راوی ماجراهایی را که در لهستان و روسیه دوران استالین بر او رفته برای عضو تحریریه نشریهای به زبان ییدیش در نیویورک تعریف میکند. راوی که خود در جوانی با امید و آرزوهای فراوان دل در گرو پیشوایان رستگاری تودهها و در رأسشان تروتسکی داشته پس از تجربههای تلخ شکنجه و زندان آن هم به دست دوستان و همفکرهای سابق خودش و مشاهده دور باطل مرگ و شکنجه جلادان و شکنجهگران به دست یکدیگر، به این نتیجه رسیده که خطرناکترین انسانها آنهایی هستند که مدعی بهبود وضع بشر و ساختن دنیایی به زعم خودشان بهتر برای تودهها هستند. راوی در این دوران که برادر و مادر سینگر هم از قربانیان آن بودند توضیح میدهد که جانشینان لنین، استالینیستها و تروتکیستها چطور جایشان را با هم عوض میکردند و یهودیها، تاتارها و لهستانیها و اوکراینیها و دیگر قومها و گروهها و در آخر یکدیگر را آزار و شکنجه میدادند. راوی از همکیشهای خودش هم دل خوشی ندارد و به دبیر روزنامه که کسی جز سینگر، نویسنده داستان، نمیتواند باشد، میگوید چطور در اردوگاه آوارگان زمانی که از اروپا به آمریکا پناه میبرده شاهد سوداگری و سودجوییهای قربانیان جنگ از همان ابتدای راه بوده که با زنان بیوه دوستانشان ازدواج میکردند و برایشان فرزندان تازه و البته ثروتهای بیحساب آوردند. راه حل چیست. راوی مصایبش را با ایوب مقایسه میکند، اما پیشنهادش، در فراسوی سیاست و مذهب، این است که افرادی چون او و دبیر روزنامه که به نظرش فرد نجیبی است به عنوان اعتراض به وضعیت بشری به طور دسته جمعی خودکشی کنند. دبیر در عین همدردی چارهای جز پوزخند به این پیشنهاد عجیب ندارد. به راوی میگوید تو هم عوض نشدهای، هنوز به فکر اصلاح بشری، اما خودکشی عملی فردی ست، نه جنبشی جمعی. سینگر در کارنامه خود چهارده کتاب برای کودکان دارد. با این آثار پا به پای آنچه برای کودکان گفته خودش هم کشف و شهود کرده است، یکی از درسهایی که از کودکان گرفته به گفته خودش این است که آنها انتظار ندارند نویسنده محبوبشان دنیا را نجات دهد، این توهمات بچگانه مال آدمبزرگهاست.
سینگر از زمانی که به ایالت متحده رفت در نیویورک زندگی میکرد. زمستانهای سرد نیویورک در بازپسین سالهای زندگی دیگر به او اجازه پیادهرویهای طولانی نمیداد، به فلوریدا رفت و در همانجا در میامی درگذشت. نام او را پس از مرگش در سال ۱۹۹۱ بر یکی از خیابانهای این شهر گذاشتند.
کتاب شناسی
خانواده مسکات
ملک اربابی
شیطان در گورای
برده
جادوگر لوبلین
دشمنان، یک داستان عاشقانه
مدرک
از میان آثارش مجموعهداستان «یک مهمانی یک رقص»، «احمقهای چلم و تاریخشان» و «دوباره احمقهای چلم» و رمان «دشمنان» به فارسی ترجمه شدهاند. دوباره احمقهای چلم، مجموعه هشت داستان طنز برای رده سنی کودکان و نوجوانان است که توسط خدیجه روزگرد، نشر آسمان خیال سال 89 به فارسی برگردانده شده است.ماجرای کتاب درباره مردم دهکدهای کوچک به نام چلم است که همگی در حماقت مشهورند و اداره این دهکده با رئیس شورا و بزرگانی است که همگی احمقند که نام رئیش آنان گرونام گاوه و نام بزرگان به ترتیب لکیش احمق، زایتول سقیه، تریتول کودن، سندر الاغ، شمندریک بی مخ و فیول کله خر و تصمیم گیریهای احمقانه آنان و اتفاقاتی که برای مردم شهر حادث میشود.
دشمنان (یک داستان عاشقانه)» یکی از رمانهای برجسته قرنبیستم است. سینگر در این کتاب، فاجعه جنگجهانیدوم را از طریق زندگی سهنفر و بهطور عمده شخصیت اصلی به تصویر میکشد. آنچه در این رمان جالب است، این است که نویسنده پا را تنها از محکومکردن نازیسم و مظلومیت قوم یهود فراتر میگذارد و به نکات عامتری میپردازد. موشکافی او در شخصیت قربانیان این فاجعه و طرح این مساله که چه عواملی باعث میشود انسان به مرحلهای برسد که بتواند دست به جنایات هولناک بزند، ستودنی است. داستان رمان؛ درگیری یک نجاتیافته از دست نازیها با خود و پیرامونش پس از جنگ و پناهندهشدنش به آمریکاست. خواننده همراه این شخصیت که سهسال در دشوارترین وضع پنهان شده بود، در تردیدهایش در نفرتش شریک شده و با او پیش میرود. سینگر چندینبار در طول داستان از خواننده این سؤال را میکند که آیا تمامی پیچوتابهای شخصیتی قهرمان داستان بهخاطر جنگ بوده؟ این سؤال را بارها در تشریح شخصیتهای فرعی دیگر از یک خاخام یهودی گرفته تا زن زیبایی که رویدادهای جنگ را پشتسر گذاشته و میخواهد در عین ناامیدی از ارزشهای انسانی، زندگی کند نیز مطرح میکند. در این اثر دروغ، فریب، بیاعتمادی به ذات نیک انسان از یکسو و وجود ارزشهای انسانی که هنوز میتواند کورسویی از امید به زندهماندن را در وجود آدم روشن کند از سویی دیگر، جابهجا مطرح میشود و قضاوت برعهده خواننده گذاشته میشود. این رمان را احمد پوری به فارسی ترجمه کرده است.
کتاب یک مهمانی یک رقص، شامل یازده داستان به نامهای عشق پیری، دوست کافکا، یک روز در جزیرهٔ کانی، شوخی، یک میهمانی یک رقص، پدربزرگ و نوه، وانلویدکاوا، خائن به قوم یهود، کافه تریا، گوسالهٔ بی تاب و گمپل ابله میباشد. این کتاب را مژده دقیقی به فارسی برگردانده و توسط نشر نیلوفر روانه بازار شده است.
منابع
روزنامه شرق، شماره 2197، عاشقانه در جنگ نوشته احمد پوری
وبلاگ عزیز معتضدی
ویکی پدیا.■
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک