خودتان را بطور کامل معرفی کنید و برایمان بگویید از چه زمانی شعر به سراغ رسول رضایی آمد؟
من تمام سعیام را میکنم که رسول رضایی باشم. اکنون به گواه شناسنامه 23 سالهام لیسانس عمران دارم و شاغلم در یک درمانگاه خصوصی. نوجوان بودم پسرداییم شعر که میگفت احساس خوبی داشتمٰ زنگ ادبیات دست و پایم شل میشد از هفده هیجده سالگی شروع کردم رباعی نوشتن اما ب زودی زود دریافتم این قالب من نیست حرفهایم را نمیشد در این ظرف ریختٰ گنجایشش را نداشت نمیشد تمام حرفهایت را بزنی وقتی دست و پایت بسته است.. شعر آزاد انتخاب من بود و هست و این قصه جنون شروع شد.
از نظر خودتان چه عناصر و مقولههایی بیشترین تأثیر را برشعر شما گذاشتهاند؟
اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه، و به طور کلی محیط پیرامون زندگی من تأثیر بسیاری در شعر من گذاشتهاند...هم در فرم ظاهری شعر هم در زیر ساختها! به قلم منتقدانی که برای "مثلاً من" نقد نوشتهاند این شعرها بی تفاوت از کنار دغدغههای اجتماعی نمیگذرند. همواره سعیام بر این بوده و هست که دغدغهها واقعاً درونی شده نوشته بشوند امیدوارم موفق بوده باشم.
به عنوان یک شاعر جوان که در ابتدای شکوفایی استعدادهایش است رسالت خود را در چه میبینید؟
من با "خویشتن"عهد کردهام که چیزی غیر از تفکرم ننویسم...متن مسئولیت زاست... رسالت شاعر شاید این باشد که دنیا را قابل تحمل تر کند! دکتر براهنی میگوید: شاعر باید متعهد باشد به اجتماع به ادبیات و انسان. تمام سعیام را میکنم که متعهد باشم به این سه.
در مورد مجموعه "مثلاً من"کمی برایمان صحبت کنید و اینکه از کدام مؤلفههای شعری بیشتر در این مجموعه بهره گرفتهاید؟ "مثلاً من" اولین مجموعه شعر من است شامل 49 شعر آزاد که فروردین 95 به همت نشر مایا وارد بازار کتاب شد... در نمایشگاه کتاب خوب دیده شد... من "مثلاً من" را دوست دارم ولی از آن گذر کردهام! این مجموعه را
شعرهایی بیشتر محتوا گرا تشکیل میدهد. با زبانی سالم شعرهایی با دغدغه اجتماعی با دغدغه جنگ و شعرهایی که "من"فردی در آن نقش بیشتری دارد. دوستانی هم روی مجموعه نقدهایی نوشتهاند که در مرگ اندیشی این مجموعه اتفاق نظر داشتهاند.
گفتید که در این مجموعه دغدغههای اجتماعی و جنگ بر شعرتان سایه انداخته در حالیکه همسالهای شما بیشتر دراین برهه از زندگی به عشق میپردازند به نظر خودتان چه چیز ذهنتان را به این وادی کشانده است؟
زود بزرگ شدیم! (با خنده) یاد سطری از فاطمه عبدالهی افتادم: آدم باید تا میتواند دیر بزرگ شود! جنگ هم به صورت آن فضای شماتیک که در ذهن و سینه مردم است و هم به صورت ذهنی و درگیریهایی در ذهن نمود پیدا میکند و جنگ در شهر من است و من آن را به چشم خویشتن میبینم آثار جنگ و تبعات کوفتیاش هنوز مانده در ذهن و سینه مردمٰ طبیعتاً روی من هم اثر خودش را گذاشته ضمن آنکه خانواده مادری و پدری من زاده جنگند و جنگ هرروز در خانههایشان پخش زنده داشته.. دایی من سال 65 شهید شده است و سال 76 جسدش را پیدا میکنند...و این یازده سال اندوه یازده قرن گریه، یازده قرن دلهره به همراه خودش داشته.. بلاشک تبعات این اتفاقات در ذهن و زبان من هم تأثیر خودش را گذاشته.
کمی در مورد مرگ اندیشی در اشعارتان و اتفاق نظری که گفتید منتقدان بر روی آن داشتند برایمان بگویید.
نمیدانم باور میکنید یا نه اما من این قضیه را بعد از اتمام جمع آوری شعرهای مجموعه متوجه شدم که پنجاه درصد یا کمی بیشتر شعرهای مجموعه درگیر مرگاند و خب دیگر گذاشتم به همان ترتیب بماند بگمانم جواب این سؤال در پاسخ سؤال پیشین هم باشد
بعنوان سخن آخر اگر ناگفتهای هست بگویید.
ممنونم بسیار ممنونم که حقیر را انتخاب کردید برای این گفتگو امیدوارم روزی برسد که بازار کتاب و نشر به حالت متعالی برسد!■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک