گفتگوی گرم و صمیمی با لیلی صابری نژاد شاعر و داستاننویس جوان پیرامون کتاب و تأسیس انتشارات اِریترین در شهرستان اندیمشک
مسئولین باید اندیمشک را از این باتلاق فرهنگی به وجود آمده نجات دهند
لطفاً خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید؟ بنده لیلی صابری نژاد هستم شاعر و داستاننویس متولد شهرستان اندیمشک، دارای مدرک کارشناسی زبان خارجه، فعالیت ادبی خود را از سال 1378 به صورت حرفهای آغاز نمودم. دارای سه مجموعه کتاب به نامهای دوشیزه در دوزخ، زنی که گُم شده بود و رکسانا در باران هستم. در سال 1394 توانستم با توجه به نیاز همشهریان یک انتشارات در این شهرستان تأسیس نماییم.
با توجه به اینکه در زمینه داستاننویسی و شعر قلم میزنید و آثاری در این رابطه به چاپ رسانیدهاید در دوران نوجوانی و جوانی کدام نویسندهها و شاعرها توانستند تأثیری خاص ژرف و عمیق در زندگی ادبی یا حتی خصوصی شما بگذارد؟ به طورکلی تمام آثاری ادبی به چاپ رسیده و نویسندگان دوره معاصر از قبیل شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، اخوان، جلال آ احمد، احمد محمود، محمود دولتآبادی و سیمین دانشور نازنین زندهیاد هوشنگ گلشیری را مطالعه کردهام خیلی سخت است بیان کردن این جواب اما به عقیده بسیاری از منتقدین از جمله محمدرضا گودرزی، محمد محمد علی و پرویز حسینی، کاظم کریمیان و افسانه نجومی بیشتر گرایشهای شعری من به فروغ فرخزاد و سبک داستاننویسی من به زندهیاد احمد محمود و امیرحسین چهلتن نزدیک است آن هم به خاطر سبک سرایش شعرها و زاویه دید و نثر خاص داستاننویسی که در نوشتن داستانهایم به کار گرفتهام.
نظر خودتان را به طور واضح نسبت به وضعیت کتاب و کتابخوانی و انجمنهای شعر و داستاننویسی در شهرستان اندیمشک بیان کنید؟ اصولاً نه تنها در شهرستان هنر پرور اندیمشک بلکه در تمام کشور کتاب و کتابخوانی وضعیت خوبی ندارد، خصوصاً در بین قشر جوان. بلکه در تمام کشور چنین وضعیتی وجود دارد متأسفانه طبق آمار وزارت ارشاد میزان مطالعه مفید 3 درصد میباشد.
علت را در چه میبینید؟ دلایل مختلفی دارد. شاید یکی از دلایل ظهور شبکههای اجتماعی و یا عدم توجه خانوادهها به مقوله آموزش صحیح و کتاب و به دنبال آن تغییر در نوع و سبک زندگی به واسطه پیشرفت فنّاوری و همچنین شبکههای ارتباطجمعی و یا عدم برنامهریزی از سوی نهادهای مربوطه، نبود امکانات کافی مثل فضای کتاب و کتابخوانی و کتابخانه به نسبت جمعیت شهرستان اندیمشک عدم برگزاری جشنوارهای شعر و داستان نسبت به سالهای گذشته در شهرستان اندیمشک، عدم ارتباط صحیح جوانان با قشر نویسنده پیشکسوت و ارتباط با آنها، نبود نشریههای فرهنگی و مجلات فرهنگی تولید شهرستان با توجه به اینکه اکثر نشریات موجود در شهرستان خبری بوده و غیره ...
آیا به نظر شما با تأسیس یک انتشارات این مشکلات بر طرف میشود؟ قطعاً نه بهطورکامل اما شاید یک جرقه برای رشد فرهنگ کتاب و کتابخوانی و تشویق جوانان به سمت و سوی کتاب باشد.
چه موانعی برای رشد کتاب و فرهنگ کتابخوانی در شهرستان اندیمشک میبینید آیا تا به حال قدمهای مثبتی برداشته شده است؟ در ابتدای سخن بگویم کهشاید عمدهترین مشکل فرهنگ کتاب و کتابخوانی نبود برنامهریزی صحیح و واضح و سلیقهای از طرف مسئولین امر با توجه به گرایشات سیاسی و تفکرات فرهنگی آنان باشد. متأسفانه در سالهای گذشته به دلایلی نامعلوم کانون نویسندگان تعطیل بود که این خود ضربه بزرگی به وضعیت فرهنگی شهرستان اندیمشک زد. اداره محترم ارشاد با میزبانی کلاسهای آموزش نویسندگی دورهای و برگزاری مناسبات فرهنگی و جشنوارههای ادبی مختلف در تمام زمینههای هنری حرکات فرهنگی خوبی انجام داد. همچنین حرکتهای فرهنگی خوبی از قبیل نشتهای ادبی نقد و بررسی کتاب ظرف یک سال و نیم گذشته از سوی نهادکتابخانههای عمومی شهرستان اندیمشک به ریاست جناب آقای مسلم میرزاوند و دیگر دوستان صورت گرفته که جای تقدیر و تشکر دارد.
الان وضعیت کانون نویسندگان و شعر به چگونه است. آیا برگزار میشود؟ خوشبختانه به همت بعضی از دوستان و پیشکسوتان هنر و به دنباله آن تغییر نگرش سیاسی و حمایت نماینده شهرستان اندیمشک جناب آقای فریدون حسنوند و برگزاری چندین جلسه با اصحاب هنر کانون نویسندگان و انجمن شعر دوباره شروع به فعالیت کرده و در روزهای جمعه هر هفته برگزار میشود هر چند که مثل سابق پُر بار نیست و خیلی از پیشکسوتان دیگر حضور ندارند اما این خود نقطه امیدی برای به جریان افتادن مقوله فرهنگ در شهرستان اندیمشک میباشد.
آیا اداره ارشاد توانسته در زمینههای فرهنگی پیشرفتهای داشته باشد؟ بله. 100 درصد. خوشبختانه با مدیریت صحیح حاج آقا مهدوی در طی دو تا سه سال گذشته جشنوارهها و برنامههای فرهنگی در تمام زمینههای هنری از قبیل برگزاری تئاتر، جشنوارههای ادبی و فرهنگی همچون بزرگداشت روز فردوسی 94،95 بزرگداشت روز خیام 94، بزرگداشت روز ادبیات کودک تیرماه 94 ـ بزرگداشت روز خبرنگار مردادماه 94،95 ـ نکوداشت زنده یاد مهران صفوی ـ برگزاری همایش صبح ظفر ویژه شعر دفاع مقدس، برگزاری دوره متمرکز داستان نویسی ایرانیان در شهرستان اندیمشک اسفند ماه 94 ـ اجرای نمایش ریشه در خاک گروه نمایش سوز به کارگردانی مهران نظری بهمن ماه 94 ـ اجرای نمایش فریاد آخر گروه سوز به کارگردانی مهران نظری منش اردیببهشت 95 و.... صورت گرفته که جای تقدیر و تشکر دارد. اما با توجه به پتانسیل فرهنگی و حجم نویسندهها و شاعران و هنرمندان در تمام عرصههای هنری کافی نبوده است.
طبق گزارش خود شما و آمار سالیانه متأسفانه حجم تولید کتاب در شهرستان اندیمشک نسبت به شهرستانهای همجوار و شهرهای استان خوزستان پایین بوده علت را در چه میبینید موانع و مشکلات را بهطور خلاصه بیان کنید راهکار عبور از این بحران چیست؟ بله. متأسفانه سالی 4 تا 8 عنوان کتاب برای شهرستان اندیمشک. عمدتاً مشکلات نبود بودجه فرهنگی و عدم سرمایهگذاری در حوزه کتاب توسط مسئولین امر و شاید دادان وام از سوی انتشارات و خرید امتیاز کتاب توسط نهادهای دولتی و اداره ارشاد بتواند کمک شایانی در زمینه رشد کتاب شهرستان اندیمشک نمایید.
خانم صابری شما چه برنامههایی را برای پیشبرد فرهنگ کتاب و کتابخوانی توصیه میکنید؟ ببینید برای پیشبرد فرهنگ کتاب و کتابخوانی اول از همه یک برنامه صحیح و دراز مدت نیاز است، دوم همبستگی و ارتباط صحیح بین اداره ارشاد و هنرمندان و نویسندگان، سوم توسعه فضاهای کتاب و کتاب خوانی و ایجاد کتابخانه. ببینید به نسبت جمعیت شهرستان اندیمشک ما فقط سه تا کتابخانه در شهرستان داریم به عنوان نمونه در محلهایی مانند کوی رسالت، فاز 2 فرهنگیان و مسکن مهر که ظرف یک دهه گذشته به شهرستان اندیمشک اضافه شدهاند ما هیچ گونه کتابخانه و کتابفروشی نداریم و این نشان از عدم توازن در شهرستان میباشد که ظرف یک دهه گذشته به وجود آمده است.
شما به عنوان متولی فرهنگ برای حل این مشکل چه پیشنهادی دارید؟ در ابتدای امر بگویم در حال حاضر اندیمشک در چرخه فرهنگی حضور ندارد و ساقط است و میبایست با کمک مسئولین از این باتلاق فرهنگی بیرون بیایید. شاید ایجاد ایستگاههای مطالعه رایگان در محلههای تازه تأسیس همچون رسالت و مسکن مهر توسط شهرداری با به کارگیری کانکسهای بزرگ مطالعه در فضاهای سبز به صورت نیم روزی با توجه به اینکه در اکثر شهرهای کشورهای اروپایی چنین پروژههایی زود بازده اجرا شده و تأثیر بسیار زیادی داشته به عنوان نمونه در شهرهای استان اصفهان و شیراز چنین پروژ هایی اجرا شده.
خانم صابری به اعتقاد اکثر منتقدین ادبی کتابهای شما بیشتر به گرایشها و معضلات و مشکلات زنان در جامع و اجتماع پرداخته است. سوژههایی که در داستانهایتان انتخاب میکنید تا چه اندازه با جنسیت شما ارتباط دارد؟ فکر میکنم ارتباط تنگاتنگ. حتی اگر شخصیت داستانهایم مذکر باشند باز به موضوعهایی میپردازم که در بین زن و مرد به طور یکسان اتفاق میافتد، همچون عشق و رنجهای بشری معضلات و مشکلات زنان. من یک زن هستم و زن آماجگاه رنج و احساس. به همین جهت آبشخور فکرم جایی است که تجلیگاه زن است و معتقدم با وجودی که این همه گفتهام، بازم ناگفتهها
بیشتر است.
خانم صابری شما به عنوان یک نویسنده موفق زن برای دوستان جوان ما که علاقهمند به نویسندگی هستند چه توصیهای دارید؟ اگر ذوق و استعداد نویسندگی را در خود سراغ دارند، قدرش را بدانند، زیاد بخوانند، بنویسند کنار بگذارند و دوباره بنویسند، زیر نظر یک استاد باشند و یا در جلسات جمعی نقد داستان شرکت کنند تا ریزش خطاها صورت بگیرد.
برای بیشتر آشنا شدن مخاطبان با قلم خانم صابری چند قطعه از نمونه کارهای ایشان را برای خوانش خدمتتان معرفی میکنیم.
قطعهای از داستان رکسانا در باران از کتاب رکسانا در باران
حالا دیگر باید به خودم بقبولانم که بالاخره باید از آن پله که منتهی میشود به یک وجب بلندی که یک چوبه و یک طناب کلفت از آن گره خورده و آویزان مانده، یک حلقه که از توی آن فقط میتوانی یک محدودیت را ببینی بالا بروم.
قطعهای از اشعار خانم صابری از مجموعه شعر دوشیزه در دوزخ
قو اعد بازی
تعادل از یک جایی به هم خورده بود
و مجبور بودم فُرود بیایم روی نقطه صِفر مرزی
باید قواعد بازی را بلد میبودم و نبودم
توفان از دستهایم شروع شده بود
و احتمال داشت زمین از چرخش بیفتد
اتفاق عجیبی رخ داده بود
و زن! همین زن!
که حالا از طناب روی شعر ما آویزان مانده بود
تنها ادای گلادیاتور بود
دستم انداخته بودند
و معلوم نبود به کدام اتهام
صندلی از زیر پایم کشیده شد
حالا آنقدر تا شدهام که در جیبهایت جا میشوم
و زن همین زن که به قانون احترام میگذارد
آینه را شکست
و تعادل
...
قطعهای از کتاب زنی که گم شده بود از داستان
وقتی که مردم
خیلی راحت اتفاق افتاد. عدهای برای اینکه زودتر به زندگیشان پایان بدهند راههای گوناگونی را انتخاب میکنند، اما من بدون آنکه رگ دستم را با شیئی بُرنده زده باشم یا خودم را با طنابی از سقف آویزان کرده باشم سَرم را روی زمین گذاشتم و به سقف خیره شدم. بهگمانم از پاهایم شروع شد و به ته حلقم که رسید دهانم باز شد و مثل اینکه عطسه زده باشم خارج شد.
در تمام این مدت کسی بود که مدام دور و نزدیک میشد. انگار او را در مه دیده باشم، میتوانست یک زن باشد، یا شاید یک مرد.■
منتشر شده در نهمین فصلنامه شعر چوک
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html