راحله فاضلی مترجم، روزنامهنگار، داستاننویس، متولد ۱۳۶۰ کرج است. او از سال ۸۳ کار ترجمه را آغاز کرد و همزمان با آن روزنامه نگار سرویسهای فرهنگی، هنری و ادبی نشریات مختلف بوده است. او اکنون دبیر سرویس ترجمه سایت ادبی کافه داستان است.
آثار او در حوزه ادبیات: برگردان مجموعه افسانههای تاجیکی «رستم جان و آفتاب خان» از سیریلک به فارسی با همکاری «سعید فاضلی»، ترجمه چهار رمان بزرگسال از فرانسه به فارسی: «سال غریب» نوشته «بریژیت ژیرو»، «در پناه هیچ» و «من خوبم، نگران نباش» نوشته «الیویه آدام» و «صومعهٔ کوچک» نوشتهٔ «پیر پژو»
ترجمه ۹ عنوان کتاب کودک از مجموعه کتابهای بهترین داستانهای تصویری دنیا از انگلیسی به فارسی. او عضو تیم ترجمه درام معاصر فرانسوی در انتشارات علمی و فرهنگی است و ترجمه 5 نمایشنامه از فرانسه به فارسی را در دست دارد که میتوان به نمایشنامه توتو نوشته اگنس بِس و دانیل بِس اشاره کرد.
******
ترجمه از زبان مبدأ تا مقصد که زبان فارسی است، چه مشکلاتی را در پیش دارد؟
خانم فاضلی: این بستگی به زبان مبدأ دارد زیرا هر زبانی ویژگیهای خاص خودش را دارد. مثلاً تنوع واژگانی زبان فرانسه نسبت به فارسی بسیار بیشتر است و این موجب میشود زمان انتخاب معادل فارسی گاهی با مشکل مواجه شوم. اما در زبان انگلیسی ماجرا شکل متفاوتی دارد و این تفاوت گاهی خیلی لذت بخش است.
آیا در ترجمه سبک خاصی را در پیش گرفتهاید؟
چیزی که خیلی برایم اهمیت دارد حفظ سبک نویسنده است. چون می دانم هر نویسندهای واژگانش را به دقت انتخاب میکند و انتظار دارد زمان ترجمه به انتخابش احترام گذاشته شود. من هم داستان مینویسم و اگر قرار باشد زمانی مترجمی داستانم را ترجمه کند روی تک تک واژگان و سبکم حساس خواهم بود. البته گاهی واقعاً دست مترجمه بسته است یا برای حفظ زیبایی یا درک بهتر و راحتتر تغییراتی هم ایجاد میکند اما تا حد امکان باید امانت دار خوبی بود.
مترجم ایرانی چه مسائلی دارد؟ اصلاً بهتر است بپرسم چه مشکلاتی انتظار شما را میکشد؟
من در مورد مترجمان غیرایرانی اطلاعاتی ندارم که بخواهم مقایسه کنم اما مترجم ایرانی مشکلات بسیاری دارد زیرا نمیتواند پیش بینی کند چه آیندهای در انتظارش است. نه از نظر مالی به خوبی تأمین میشود نه تضمینی وجود دارد که در رقابت با دیگران جایگاهش را حفظ کند. البته در نهایت معمولاً مترجمی که قابلیتهای قابل قبولی داشته باشد میتواند تواناییهایش را به همه ثابت کند اما تا زمانی که حق کپی رایت در ایران به رسمیت شناخته نشود، مشکل ترجمههای موازی سد بزرگی برای یک مترجم خوب خواهد بود.
با توجه به کار طاقت فرسای ترجمه و در پی نداشتن سود آن چنانی، همچنان به ادامهٔ راه مصمم هستید؟
خانم فاضلی: من زمانی که ترجمه ادبی را شروع کردم به خوبی میدانستم در ابتدای کار سود مالی چشمگیری نخواهم داشت اما لذت پا گذاشتن به سرزمینهای ناشناخته و شریک کردن دیگران در این لذت، نیرویی به من میدهد که به حرکتم ادامه بدهم. البته این را هم بگویم که من علاوه بر ادبیات در حوزههای دیگر هم ترجمه کردهام اما در مورد ادبیات سختگیری بیشتری دارم و معمولاً سود مالی در جایگاه دوم قرار میگیرد. یک مساله همیشه برایم خیلی مهم بوده و آن این که هرکتابی ترجمه نکنم. کتابهای زیادی هستند که با ترجمهٔ آنها میتوان به تیراژهای چندهزار نسخهای رسید اما تمرکز من روی ادبیاتی بوده که هدفش فقط سرگرم کردن خواننده نیست. با توجه به این که بیشتر دوست دارم آثاری از ادبیات فرانسه را ترجمه کنم می دانم که رسیدن به تیراژهای بالا و سود مالی آسان به دست نمیآید. وقتی در انتخاب و ترجمه کتاب وسواس به خرج دهید قطعاً سرعت کار هم پایین میآید و در بازاری که رقبا به سرعت کار میکنند، سود مالی هم زیاد نخواهد بود.
چطور داستانهایتان را برای ترجمه انتخاب میکنید؟ با توجه به اینکه خودتان هم دستی در نوشتن داستان کوتاه و رمان دارید؟
چه در مورد داستان کوتاه چه در مورد رمان، قطعاً اول باید مطمئن شوم که آن اثر قبلاً ترجمه نشده باشد. البته در مورد داستان کوتاه این کار کمی سختتر است چون ممکن است داستانی در مجموعهای منتشر شده باشد و کتاب اسم دیگری هم داشته باشد و زمانی متوجه این قضیه میشوم که کتاب را ورق زده باشم یا فهرست آن را خوانده باشم که خب این برای همهٔ مجموعه داستانها ممکن نیست. اما در مورد رمان کار به مراتب راحتتر است. نکته بعدی این است که بتوانم با اثر ارتباط برقرار کنم و به این نتیجه برسم که خوانندگان هم همین حس را خواهند داشت. ترجیح میدهم اثری را ترجمه کنم که ذهن خواننده را درگیر کند و دست کم چند ساعتی در حال و هوای داستان سیر کند و به چالش کشیده شود. البته طبیعی است که داستان باید جذابیت هم داشته باشد در غیراین صورت تعداد خوانندگانش بسیار کمتر میشود.
ترجمه از چه جهت برای شما مهم است؟
وقتی اثری میخوانم و از آن لذت میبرم دلم میخواهد دیگران هم این تجربه را داشته باشند. درواقع ترجمه به اشتراک گذاشتن تجربههای دلپذیری است که حیف است فقط مال یک نفر باشد. گاهی یک اثر ادبی میتواند نگاه فرد را تغییر دهد و بینش تازهای به او بدهد. وقتی اثری ترجمه و منتشر میشود، حلقهای از شیفتگان ادبیات درست میشود که میتوانند ساعتها دربارهٔ اثری که خواندهاند حرف بزنند و حسهایشان را به یکدیگر منتقل کنند. حضور در جلسات بازخوانی آثار ادبی همیشه برایم خیلی لذت بخش است و اگر آن اثر را خودم ترجمه کردم این لذت چندبرابر میشود.
آیا مترجمها در مورد انسانها از حقایق خاصی با خبرند؟
تفاوت مترجمها با دیگران این است که میتوانند با سرعت بیشتری به آفرینندگان آثار ادبی وصل شوند. اگر آن نویسنده از حقیقت خاصی پرده برداشته باشد، مترجم زودتر از این موضوع باخبر میشود. البته توانایی مترجمان مختلف با هم فرق دارد. ممکن است یک مترجم به درجهای از سواد و بینش رسیده باشد که از حقایق خاصی باخبر شود اما این موضوع کاملاً نسبی است.
نقش مترجم در جامعهٔ ادبی امروز ایران چیست؟ به نظر شما چه مسؤلیتی دارد؟
مساله مهم انتخاب اثر است. مترجم با انتخاب یک اثر میتواند به سلیقهٔ جامعهٔ ادبی جهت بدهد. اگر وسواس بیشتری داشته باشد و نیازهای جامعهاش را درست تشخیص دهد کارش را درست انجام داده اما وقتی میبینم بازار پر شده از آثار سطح پایین آن وقت هم خوانندگان از نظر منابع ادبی به درستی تغذیه نمیشوند هم موضوع بحث جامعهٔ ادبی و نقدها هم محدود میشود به همان آثار که این موجب پسرفت میشود. به نظرم همیشه باید رابطهٔ خوبی بین مترجم، نویسندگان، منتقدان و خوانندگان وجود داشته باشد تا روی هم اثر مطلوب بگذارند اما متاسفانه امروز ما چنین رابطهای نمیبینیم و انگار همه دارند ساز خودشان را میزنند.
آیا زن بودن در این زمینهٔ ترجمه برای شما مشکل خاصی ایجاد کرده است؟ نه. برای من هیچ مشکلی ایجاد نکرده.
با توجه به اینکه کار کودک هم ترجمه کردهاید از سختیها و خوبیهای این کار بگویید؟
طبیعتاً ترجمه ادبیات کودک بسیار دلپذیر است و با ادبیات بزرگسال بسیار تفاوت دارد. من وقتی میخواهم حال خوبی داشته باشم کتاب کودک میخوانم اما ترجمهٔ آن اصلاً کار سادهای نیست. من هم یک زمانی به اشتباه فکر میکردم برای شروع ترجمه باید اول رفت سراغ ادبیات کودک اما خیلی زود متوجه شدم که اشتباه میکنم. درواقع بعد از ترجمهٔ چندین عنوان کتاب بزرگسال، کتاب کودک ترجمه کردم. کار بسیار دوست داشتنی اما دشواری بود. زیرا شناخت زبان و واژگان کودک کار سادهای نیست.
با کدام کتاب و شخصیت داستانهایی که ترجمه کردهاید، ارتباط بیشتری برقرار کردهاید؟
این سؤال یک جواب کلیشهای دارد: هرکدام را یک جور خاص دوست دارم. اما خب در بین کارهای بزرگسال شخصیت لورا در رمان سال غریب را بسیار دوست دارم و زمان ترجمهٔ کتاب با او زندگی کردم. در بین کارهای کودک هم شخصیت الاغ کوچولوی خاکستری از شخصیت هاییست که سعی میکنم قلبی به مهربانی او داشته باشم.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود فصلنامههای پژوهشی شعر چوک
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
دانلود نمایشهای رادیویی داستان چوک
دانلود فرم ثبت نام آکادمی داستان نویسی چوک
www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه چوک