مقدمه
شعر در زبان فارسی منبع مهمی از دیدگاههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ادبی است. میتوان گفت مجموعهای از آداب و رسوم و فرهنگ ملت در آن جمع است. به همین دلیل به عنوان پشتوانهای فرهنگی دارای اهمیت زیادی است. از آغاز پیدایش شعر و شاعری، نظریات مختلفی دربارهٔ آن ابراز گردیده و بایدها و نبایدهایی برای آن مطرح شده است.
«از روزگار افلاطون و ارسطو تا به امروز، تلاش ادیبان برای یافتن تعریف و توصیف ماهیت شعر به پاسخی بسنده و روشن نرسیده است زیرا هر بار که پژوهندهای کوشیده برای پایان دادن به این بحث تعریفی جامع و مانع از «شعر» عرضه کند بار دیگر سخن او در برابر آفرینشهای شعری تازهتر جلوه و دامنهٔ خود را از دست داده و همچنان شناخت جنبههایی از ماهیت شعر بدون پاسخ مانده است». (صالحی مازندرانی،1387: 108)
«بسیاری از شاعران بزرگ به ویژه در ادب فارسی ضمن برخورداری از ذوق فطری و هوش سرشار از علوم ادبی و مباحث نظری و فلسفی روزگار خویش آگاهی داشتند و آنچه را در باب شعر و فرایند شاعری میگفتند هر چند بر دریافتهای درونی و شهودی آنان مبتنی است باز هم میتوانست با افکار نظری آنان در پیوند باشد». (همان،112)
در باب شعر و شاعری و نقد ادبی از دیرباز نظرات مختلفی ابراز گردیده است. پیشینهٔ این نظریات در آراء ارسطو و افلاطون و فلاسفهٔ بعد از آنها دیده میشود و تا به امروز حجم انبوهی از نظریه پردازیهای متفاوت در کتابهای مختلف جمع شده است. بیشتر این نظریات در آراء منتقدین غربی دیده میشود اما وقتی در آثار ادبای فارسی زبان نیز دقیق میشویم میبینیم که گویندگان و سرایندگان ما نیز نظرانی از سوی خود داشتهاند که در میان گفتههایشان به آن اشاره نمودهاند اما تا به حال اقدام مهمی برای گردآوری و جمع نظرات آنها در یک جا، صورت نگرفته است. بدین جهت لازم است که بر روی آثار برخی گویندگان مهم گذشته که نمایندهٔ عصر خود به شمار میآیند و صاحب نظریههستند دقت کافی شود و نظرات ادبی آنها به صورتی مدون شود. برای تشخیص شعر خوب از بد نیز تعاریفی ارائه کردهاند: «شعر خوب آن
نیست که دارای شکوه و جلال الفاظ و متضمن اصطلاحات ادبی و عرفانی و مضامین پیچیده و دقیق باشد بلکه شعر خوب آن است که الفاظش از روح و ذوق صاحب خود حکایت کند.»(سمیعی،1384: 132)
شعر در سادهترین تعریف، «کلامی اندیشیده و خیالانگیز همراه با وزن و گاه قافیه است» و با نثر که گرچه «میتواند خیالانگیز باشد اما دارای وزن، قافیه و همچنین موسیقی آوایی نیست؛ متفاوت است». (زرقانی؛1383: 25)
جایگاه شعر و سخن از نظر نظامی
نظامی شاعر قرن ششم، از شاعران خوش قریحهای است که آثار فراوانی در قالبهای مختلف شعری دارد و علاوه بر آن داستان سرا نیز هست. با مطالعهٔ آثار وی متوجه میشویم که وی شاعری صاحب سبک است و نوآوریهایی درباب مسائل بیانی شعر دارد. همچنین در اثنای سرودن، نظریاتی نیز راجع به شعر و شاعری، بایدها و نبایدها و وظیفهٔ شعر و شاعری در قبال جامعه و...ابراز داشته است. در این مقاله نظریات وی مورد پزوهش قرار گرفته است.
1-ماهیت و ویژگیهای سخن
سخن در نظر نظامی از جایگاه بالایی برخوردار است. اولین آفریده سخن است و بدون سخن، آفرینش نتیجه و بازتابی ندارد.
1-1-سخن اولین آفریده است
سخن هم نو و هم دیرین و هم اولین مخلوق خداوند است. از ازل اولین چیزی که چشم جهان دیده سخن بوده است و بدون سخن هیچ آوازهای در دنیا نیست و آن بهترین فرزند آفرینش و بهترین چیزی است که از انسان به یادگار میماند. ممکن است نظامی در این سخن به آفرینش انسان و علم الآدم اسماء کلها نظر داشته باشد:
جنبش اول که قلم بر گرفت
حر ف نخستین ز سخن در گرفت
پردهٔ خلوت چو بر انداختند
جلوت اول به سخن ساختند
منم دانسته در پرگار عالم
به تصریف و به نحو اسرار عالم
(نظامی،1351: 388)
اول اندیشه پسین شمار
هم سخن است این سخن اینجا بدار (همان، 31)
در این ابیات هم به نقش سخن در شهرت گویندهاش اشاره میکند:
صدر نشین تر ز سخن نیست کس
دولت این ملک سخن راست بس
(نظامی،1351: 32)
همین که خدا آغاز کرد به آفرینش، سخن را آفرید و هیچ اندیشهای بدون سخن امکان ندارد که پرواز کند:
نظامی که آرای اندیشمندانهای در باب شعر دارد همراه با دیدگاه افلاطون (لطفی،1367: 612) سرچشمهٔ شعر را نیروهای فرابشری میداند و بر آن است شاعر باید به یاری توان شاعری خود به آنچه از راه مکاشفه و شهود دریافته است لباسی نو و برازنده از مضمون و صورت بپوشاند:
هفت پیکر:
کین فسون را که جنی آموز است
جامه نو کن که فصل نوروز است
زو طلب کن مرا که مغز من اوست
من کیم بازمانه لختی پوست
(نظامی،1351: 610)
در باور او شاعر به این هدف دست نخواهد یافت مگر این که تمام قوای وجودی او به همیاری برخیزد؛ از این رو در بیانی فشرده ماهیت شعر را چنین توصیف میکند:
مخزن الاسرار:
جان تراشیده به منقار گل
فکرت خاییده به دندان دل (همان،33)
1-2-شعر برتر از نثر است
نظامی سخن را ستایش می ند، سپس سخن نظم را بر نثر ترجیح میدهد و میگوید اینهمه که از برتری سخن گفتم، این برتری در نظم بیش از نثر است. در این شعر، سخن را گنج میداند که زیر زبان مرد شاعر است. شاعران نیز بلبلانی هستند که شباهتی به دیگران ندارند و در ادامه شاعران را پیرو پیامبران میداند و هر دو محرم حریم خدا و برخوردار از چشمهٔ حکمت میشمارد. اشاره به قافیه سنجی نشانهٔ اعتقاد نظامی به وجود قافیه در شعر است که در واقع نظر تازهای نیست و او همچون همهٔ شعرای زمان خود شعر کلاسیک را با وزن و قافیه میشناسد:
مخزن الاسرار:
قافیه سنجان که سخن بر کشند
گنج دو عالم به سخن درکشند
در این ابیات با اغراق در مورد شاعر او را با پیامبر مقایسه میکند و درجهای پایینتر قرار میدهد و منظورش این است که همانگونه که پیامبر رسالتی بر عهده دارد شاعر نیز پیام آور اندیشههای خویش است.
پردهٔ رازی که سخن پروری
است سایهای از سایهٔ پیغمبری است
پیش و پسی بست صف کبریا
پس شعرا آمد و پیش انبیا
این دو نظر محرم یک دوستند
این دو چو مغز آنهمه چون پوستند
هر رطبی کز سر این خوان بود
آن نه سخن پارهای از جان بود
جان تراشیده به منقار گل
فکرت خاییده به دندان دل
چشمهٔ حکمت که سخندانی است
آب شده زین دو سه یک نانی است
(نظامی،1351: 32)
2-3-شعر مانند کتاب آسمانی است
شاید نظامی در این شعر به این عقیدهٔ اعراب نظر داشته است: «وحی و الهام شاعرانه در نزد تمام اقوام عرب منزلتی بلند داشت و اعراب بر آن بودند که هرشاعری را شیطانی است که مفاهیم شعری را بر وی القا میکند و قبیله در نور وحی او راه میجویند.»(الفاخوری،1383: 59) که شعر خود را همچون زبور داود، وحی خدا میداند و از خدا میخواهد او را موهبت داوودی دهد تا کتابش پرآوازه شود.
خسرو و شیرین:
به داوودی دلم را تازه گردان
زبورم را بلند آوازه گردان
معانی را بدو ده سربلندی
سعادت را بدو کن نقشبندی
افلاطون نیز در نظریهٔ خود شعر را زادهٔ جذبه میداند:
«شاعران بزرگ حماسه سرا شعرهای شیوای خود را به یاری هنری که در آنان باشد و خود به وجود آن واقف باشند نمیآفرینند بلکه آن اشعار، زادهٔ جذبه است که به آنان دست میدهد. شاعران غزلسرا نیز تابع همین قاعدهاند.» (لطفی،1367: 67)
2-4-سخن سحر است
شعر به سحر حلال معروف است. نظامی نیز با به کار بردن جناس ناقص سحر و سحر، شاعری را به سحر و جادو تشبیه کرده به طوری که افسون آن فرشتگان را هم میفریبد:
مخزن الاسرار:
سحر حلالم سحری قوت شد
نسخ کن نسخه هاروت شد
(نظامی،1351: 35)
2-5-شعر دروغ است
نظامی شعر را سخنی میداند که دروغ بودنش زیباتر است. منظور او از دروغ همان اغراق و غلو شاعرانه و یا شاخ و برگهایی است که بر داستانها افزوده است.
هفت پیکر:
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
(همان،1351: 456)
2-6-شعر فرزند شاعر است
شعر که از طبع روان شاعر بیرون میآید و حاصل خون دل خوردن و رنج بردن است طبعاً باید فرزند شاعر شمرده شود که او را جان پرورده است چنین شعری که از بن جان شاعر بیرون میتراود میتواند آیینه یا باشد که صفات شاعر در آن متجلی میشود. در واقع هر سخن زایدهٔ ذهن گویندهٔ آن است. نظامی به ممدوح خود میگوید:
هفت پیکر:
گر در پدرش نظر نیاری تیمار برادرش بداری
(نظامی،1351: 452)
در مخزن الاسرار هم میگوید:
نسبت فرزندی ابیات چست
بر پدر طبع رساند درست
2-تشبیهات سخن
2-1-شبیه سخن به عروس
سخن را از نظر زیبایی و دلربایی به عروس تشبیه میکند. در این معنی میتوان گفت عروس دارای زیور و پیرایه است از نظر نظامی شعر نیز باید دارای آرایههایی باشد تا مثل عروس جلوه گری کند و او شعر خود را چنین میداند:
خسرو و شیرین:
عروسی را که پروردم به جانش
مبارک روی گردان بر جهانش
(همان،1351: 120)
2-2-تشبیه سخن به تیغ
تشبیهات نظامی بی دلیل و سطحی نیست. صفت تیغ برندگی است و نظامی این صفت را برای شعر خود به کار برده است بی آنکه برندگی تیغ با سخن از نظر ظاهری یکی باشد. سخنی که قاطع نباشد نمیتواند بر شنونده تأثیر گذار باشد از این رو نظامی سخن خود را از نظر قاطع بودن و برندگی به تیغ تشبیه میکند:
هفت پیکر:
در آن جزوی که ماند از عشقبازی
سخن راندم چو تیغ مرد غازی
(همان،1351،143)
مخزن الاسرار:
تیغ ز الماس زبان ساختم
هر که پی آمد سرش انداختم
تیغ نظامی که سر انداز شد
کند نشد گر چه کهن ساز شد
(همان:30)
2-3-تشبیه سخن به شاه
شاه فرمانرواست و حکمش بر همه جاری میشود سخن میتواند شاهی باشدکه سرزمینها را فتح میکند و قلم مثل شمشیری عمل میکند که هر کس نتواند با آن خوب کار کند، دستش قلم میشود. در اینجا تناسب میان قلم سخن و شاه و شمشیر را هم نباید از نظر دور داشت.
خسرو و شیرین:
طغان شاه سخن بر ملک شد چیر
قراخان قلم را داد شمشیر
3- نظر نظامی دربارهٔ ویژگیهای شعر
نظامی همانگونه که دربارهٔ ارزش شعر و سخن بیانیه صادر میکند به همان اندازه هم راجع به ویژگیهای شعری که موجب میشود شعر یا سخن به آن حد ارزش برسد دیدگاهش را بیان کرده است. در این بخش به برخی از این ویژگیها اشاره میشود:
3-1-سخن شاعر باید ادیبانه باشدوگرنه بهتر است از آن چشم پوشی شود:
مخزن الاسرار
در اینجا میتوان گفت منظور نظامی از ادب، بدیع است که موجب تمایز شعر و کلام منظوم از منثور میشود همچنین میتواند رعایت ادب را در نظر آورده باشد:
هر سخنی کز ادبش دوری است دست بر او مال که دستوری است
(نظامی،1351: 117)
3-2-سخن باید همراه با علم باشد.
به عقیدهٔ نظامی شعر از علم جدا نیست. پیداست که او ادبیات تعلیمی را مهمتر از غنایی میشمارد. او شعر را تنها برای سرگرمی نمیسراید و در تمام منظومههایش ابیاتی میگنجاند که در آنها حکمتی نهفته است. چنین است که اگر کسی به گنج دانش دست یابد سخنش با ارزش و عالمانه میشود:
مخزن الاسرار:
وآنچه نه از علم برآرد علم
گر منم آن حرف در او کش قلم
هر که قدم بر سر کنجی نهاد
چون به سخن آمد گنجی گشاد
گنج نظامی که طلسم افکنست
سینهٔ صافی و دل روشن است
(نظامی،1351: 114)
3-4-عدم تکرار
با این که نظامی داستانهای گذشته را به نظم در آورده که دیگران هم برخی را پیش از او سروده بودند، اما نظامی اذعان دارد که با این وجود، از تکرار حرفهای آنها پرهیز کرده است. البته به دلیل این که او مقلد صرف نبوده و مضامین و معانی پیشینیان را ارتقا داده و از آن خود ساخته است نمیتوان گفت در دام تکرار د تقلید افتاده است. در این شعر نظر به سرودههای فردوسی دارد که برخی داستانهایش با نظامی اشتراک دارد و گاهی نظامی بالاجبارباید آنها را به نظم د رآورد اما تا جای که امکان حذف بوده از دوباره گویی پرهیز کرده یا سخن را به گونهای دیگر ساخته است.
خسرو و شیرین:
نگفتم هر چه دانا گفت از آغاز
که فرخ نیست گفتن گفته را باز
در آن جزوی که ماند از عشقبازی
سخن راندم چو تیغ مرد غازی
(نظامی،1351،143)
و یا این که در تمام آثارش نعت پیغمبر و معراج نامه سروده، در هیچکدام حرفی تکراری نیست و همه نو تازه است.
از تکرار و واگویی سخن دیگران اکراه دارد و دنبال داستانها و معانی تازه میگردد. در اقبالنامه میگوید:
دری بود ناسفته من سفتمش به فرخترین طالعی گفتمش
(نظامی،1363 ب،292)
در هفت پیکر از تکرار سخن فردوسی پرهیز کرده و میگوید:
بس کن ای جادوی سخن پیوند سخن رفته چند گویی چند (نظامی،1351:)
باز ضمن تأکید بر رد واگوی گفتههای دیگران میگوید: اگر حقیقت و افسانه یکی باشد و از باز گفتن چارهای نباشد با شیوه یخود زا پلاس حریر خواهد کرد و اگر دیگران مس را نقره کردهاند من از نقره زر خواهم ساخت. در پارهای از داستانهای شرفنامه و خسرو و شیرین که زمینهٔ داستان با سخن فردوسی یکی است نظامی خاطر نشان میکند که میکوشد از تکرار سخنان فردوسی پرهیز کند مگر آنجا که از بازگفتن گریزی نباشد.
در اینجا خضر که تعلیمگر اوست او را از تکرار آنچه فردوسی گفته است بر حذر میدارد زیرا یک در را دو بار سفتن شایسته نمیداند مگر آنجا که شاعر ناچار باشد یا بخواهد روایت نادرست فردوسی را اصلاح کند. (امین،1385: 17)
چابک اندیشهای رسیده نخست
همه را نظم داده بود درست
مانده زان لعل ریزه لختی گرد
هر یکی زان قراضه چیزی کرد
من از آن خرده چون گهر سنجی
برتراشیدم اینچنین گنجی
تا بزرگان چو نقد کار کنند
از همه نقدش اختیار کنند
آنچ از او نیم گفته بود گفتم
گوهر نیم سفته را سفتم
وآنچه دیدم که راست بود و درست
ماندمش هم برآن قرار نخست
جهد کردم که در چنین ترکیب
باشد آرایشی ز نقش غریب
(نظامی،1351: 609)
گاهی ناگزیر بوده تا سخنی را تکرار کند:
هفت پیکر:
در این ابیات هم تصریح میکند چون مجبور بوده سخنی را تکرار کند سخن را طوری آراسته که از پارچهای بی ارزش، بافتهای چون حریر پدید آورد است.
گر چه در شیوهٔ سخن گفتن
شرط من نیست گفته وا گفتن
لیک چون ره به گنجخانه یکی است
تیرها گرد و شد نشانه یکی است
چون نباشد ز بازگفت گریز
دانم انگیخت از پلاس حریر
(همان، 610)
با وجود تکرار میگوید سخن من شبیه آنها نیست یکی نقره است و یکی مس یا زر:
هفت پیکر:
آن ز مس کرد نقره نقره خاص
وین کند نقره را به زر خلاص
مس چو دیدی که نقره شد به عیار
نقره گر زر شود شگفت مدار
(همان،619)
خسرو و شیرین
مگوی آنچه دانای پیشینه گفت
که در دُر نشاید دو سوراخ سفت
مگر در گذرهای اندیشه گیر
که از باز گفتن بود ناگزیر
(همان،129)
شرفنامه:
درین پیشه چون پیشوای نوی
کهن پیشگان را نکن پیروی
خم نقره خواهی و زرینه تشت
ز خاک عراقت نباید گذشت
(همان، 863)
3-5-لزوم کاربرد آرایههای ادبی در شعر
وزن و آهنگ در شعر از اهمیت خاصی برخوردار است «هیچ شعری به درجهٔ نیکی نمیرسد مگر این که در آن کلمات صحیح و الفاظ عذب و عبارات بلیغ و معانی لطیف در قالب اوزان مقبول ریخته شده باشد.»(رازی،1360: 196)
از ویژگیهای سبک شعر آدربایجانی توجه فراوان شاعر آن به بدیع و بیان است. نظامی چون معاصر خود خاقانی از بدیع لفظی و معنوی بهره گرفته و در بیان نیز بیشتر به تشبیه و استعاره گرایش داشته است.
نظامی بر این باور است که شعر باید آراسته به آرایههای ادبی باشد. او نخست گرایشی به سرودن نداشت زیرا آن را خشک و بی روح میدید پس از آن وعده داد داستان را چنان بازسازی کند که خواننده شیفته و عاشق آن شود او برای دستیابی به این مهم با استفاده از آرایهها و کمک شیوههای بدیعی و بیانی آن داستان خشک و بی روح را در زبان هنری خود به گونهای بازسازی کرد که بر خلاف انکار پیشین، به تعریف و تمجید از آن پرداخت.
شرفنامه
جز این هر چه در خارش آرد قلم
سبک سنگیی باشد از بیش و کم
چو نظم گزارش بود راه گیر
غلط کردن ره بود ناگزیر
مرا کار با نغز گفتاری است
همه کار من خود غلط کاری است
بلی هر چه ناباورش یافتم
ز تمکین او روی برتافتم
گزارش چنان کردمش در ضمیر
که خوانندگان را بود دلپذیر
بسی در شگفتی نمودن طواف
عنان سخن را کشد در گزاف
وگر بی شگفتی گزاری سخن
ندارد نوی نامههای کهن
سخن را به اندازهای دار پاس
که باور توان کردنش در قیاس
سخن گر چو گوهر برارئ فروغ
چو ناباور افتد نماید دروغ
دروغی که ماننده باشد به راست
به از راستی کز درستی جداست
(نظامی،1351: 860)
جمع بندی:با توجه به موارد مذکور، سخن در نظر نظامی ارزش والایی دارد و از نظر او سخن منظوم از سخن منثور بهتر است. نظامی همچنانکه به ظاهر سخن اهمیت داده و بر آرایههای ادبی تاکید کرده است؛ تأثیر سخن را هم یادآور شده و سخن خوب را چیزی میداند که بر دلها تأثیر بگذارد و حکمش مانند شاه روان باشد و همچون تیغ برنده و قاطع.■
منابع
سمیعی، کیوان، (1361) تحقیقات ادبی یا سخنانی پیرامون شعر و شاعری، تهران، زوار
نظامی گنجوی، (1351) کلیات خمسه حکیم نظامی گنجهای، چ 3، تهران، امیرکبیر
(1368) دیوان قصاید و غزلیات، به کوشش سعید نفیسی، تهران، فروغی
زرقانی، سید مهدی، (1392) بررسی دیدگاههای فیلسوفان مسلمان دربارهٔ وزن و قافیه با تکیه بر آثار ارسطو، فارابی، ابن رشد، ابن سینا، بغدادق، خواجه نصیر و قرطاجنی، نشریه فنون ادبی، ش 8، صص 19-34
صالحی مازندرانی، محمد رضا، (1387) شعر به روایت شاعران، نقد ادبی، ش 4 صص 107-126
منتشر شده در فصلنامه شعر چوک شماره 8شتم بهار سال 1394
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
http://www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html