پوچی کسی را نمیرهاند؛ به زنجیر میکشد.
رمان سهرهٔ طلایی سومین رمان نویسندهٔ آمریکایی دونا تارت (1963) میباشد که در سال 2013 به چاپ رسید و در سال بعد جایزی پولیتزر را از آن خود کرد. این رمان داستان شخصیتی به نام " ثیو دکر" را در قالب اولشخص در دو شهر نیویورک و لاسوگاس بازگو میکند. پسری سیزده ساله که هنگام بازدید از نقاشی مورد علاقهٔ خود و مادرش، سهرهٔ طلایی (1654) اثر کارل فابریتسیوس (1654-1622)، در موزهٔ هنر متروپولیتن در یک بمب گذاری تروریستی مادر خود را از دست میدهد.
با از دست دادن مادر و پدری که یک سال قبل از این اتفاق آنها را ترک کرده است، یک خانوادهٔ ثروتمند سرپرستی او را به عهده میگیرد. سرگشته و نگران از خانهٔ جدید خود در پارکاَوِنیو، همچنین عدم سازگاری همکلاسیان و اطرافیانش با او، و بیشتر از همه غم جانگداز و همیشه حاضر مادرش او را وادار میکند تا به سمت و سوی نقاشی سهرهٔ طلاییِ (از موزه دزدیده است) محسورکننده و مرموز برود که برایش یک سفر ادیسهای پرفراز و نشیب در دنیای امروزی را رقم میزند.
این رمان داستان فقدان، بقا و پیچ و خمهای سرنوشت است. یک رمان تربیتی یا بیلدونگزرمان است که درونمایههای دیکنزی از جمله بیم، تشویش و سرخوشیهای بلوغ در آن به چشم میخورد، همینطور با رنگ و بویی زیباشناسانه، و همین امر، او را به سمت یافتن یک پایداری در زندگی سوق میدهد. او با یک مشکل روحی روانی دست و پنجه نرم میکند، که باعث میشود چنین سوالاتی برایش مطرح شوند: چرا اتفاقات خوب برای آدهای بد میافتد؟ و همینطور برعکس.
او در واقع الیور توئیست است و رستگاریاش دوست صمیمی و جدید او بوریس، پسری خیابانی، با مزه، بدزبان و باهوش که در استرالیا، روسیه و اکراین بزرگ شده است، و در اصل نقش آرتفول داگر (جیب بری که دوست صمیمی الیور توئیست بود) را برای "ثیودکر" بازی میکند. ساعتها با یکدیگر مشغول نوشیدن و وقتگذرانی در لاسوگاس میشوند. به تدریج، ترومای از دست دادن پدر او را به سمت مصرف تریاک میکشاند. بعدها پس از بازگشت به نیویورک در یک عتقیه فروشی مشغول به کار میشود که در واقع تجارت اصلی آنها فروختن نسخههای تقلبی آثار هنری و عتیقههای ارزشمند است.
سهرهٔ طلایی جستجویی پیوسته، خشن و پوچ برای معنی و زیبایی در دنیایی است که هیچ هدف بزرگی در آن به چشم
نمیخورد. تنها چیزی که "ثیو دکر" را به این دنیا دل خوش میکند، نقاشی سهرهٔ فابریتسیوس است. بعد از اینکه بهطور اتفاقی آن را بعد از مرگ مادرش از موزه میدزد، برای همیشه این نقسی او را اشباع میکند. نقاشی بسیار ارزشمند و گرانبهاست و میتواند عواقب بدی را برایش در پی داشتهباشد. اما این اثر برایش تداعی کنندهٔ مادرش وهمینطور زندگی نیز میباشد، زندگیای که برای بدست آوردنش وارد هر رابطهٔ رمانتیکی میشود اما ناکام میماند.
هر هنر یا اثر بزرگ باید انسان را از خود فرارتر ببرد. اما اینجاست که نیهیلیسم با این عقیده که هیچچیز بزرگ، درواقع دیگر بزرگ و ارزشمند نیست وارد میشود. "ثیودکر" نقاشی را، افتخار و دستآوردی برای عشق میداند که حتی مرگ نیز دستش از آن کوتاه است. اما دست نیافتنیترین و بکرترین میراث بشر نیز از مرگ مصون نخواهد ماند.
کتاب با سفر او به دور دنیا برای بازپس گرفتن عتیقههای تقلبیای که فروخته و همچنین تجاربی که بهدست آورده است به پایان میرسد: سهرهٔ طلایی و تاریخ انسانهایی که چیزهای ارزشمندی را دوست داشتهاند، و به دنبالشان رفتند و آنها را از میان آتش بیرون کشیدند.
در آخر، او متوجه میشود: نقاشی تنها یک نقطهٔ ثابت بود که رویاهایش و نشانهها، گذشته و آینده، بخت و اقبال و سرنوشت بر آن سوار شدهبود.■
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
داستان های حرفه ای ادبیات ایران و جهان را از اینجا دانلود کنید.
http://www.chouk.ir/downlod-dastan.html
دانلود ماهنامههاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
http://www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
http://www.chouk.ir/ava-va-nama.html
دانلود فرم ثبتنام آکادمی داستان نویسی چوک
http://www.chouk.ir/tadris-dastan-nevisi.html
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
http://www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان
http://www.chouk.ir/honarmandan.html
شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک
https://telegram.me/chookasosiation
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
http://instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر