شعری از «اکبر قناعت زاده»

چاپ تاریخ انتشار:

akbar ghenaatzadeh

خدا نکند آدم

کسی یا چیزی را

گم کرده باشد

دلت که گیر بیفتد

کارت تمام ست

چمدان بسته -  نمی رود

بر می گردد - می شنود

صدائی پیچیده و ناپیدا

از تنی که سفر می کند

تردید آشوبِ گمراهیِ تو بود

نشانه ها را زایل می کرد

رنگ می پاشید روی سنگ

و آبگینه های چهره نما

بوسه ی دندانِ مار و

نعلِ عقرب بود

حرف که نمی زد

از خودش که نمی پرسید

تنها فقط یک بار

به خاطرِ هر چیزی گریه کرده بود

یکی نیست ستاره ها را به خوابم بیاورد

انعکاسِ اینهمه رابطه آسان نبود

در دلِ سنگ

آبگینه آسان نبود

و بارش باران درآبگینه

دلتنگیِ خدا نبود

بیرون زده بود

از فکرهای نرده کشیده

بیرون زده بود

همچو ماری که پس از

خوابِ زمستانیِ خود

تازه بیرون زده

از پوسته

بیرون زده بود

----------------------------------------------

شبکه تلگرام کانون فرهنگی چوک    
telegram.me/chookasosiation
نخستین بانک مقالات ادبی، فرهنگی و هنری چوک
www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/11946-01.html
دانلود فصلنامه پژوهشی شعر چوک
www.chouk.ir/downlod-faslnameh.html 
دانلود ماهنامه‌هاي ادبيات داستاني چوك و فصلنامه شعر چوک
www.chouk.ir/download-mahnameh.html
دانلود نمایش رادیویی داستان چوک
www.chouk.ir/ava-va-nama.html 
سایت آموزشی داستان نویسی و ویراستاری خانه داستان چوک
www.khanehdastan.ir 
فعاليت هاي روزانه، هفتگي، ماهيانه، فصلي و ساليانه كانون فرهنگي چوك
www.chouk.ir/7-jadidtarin-akhbar/398-vakonesh.html
بانک هنرمندان چوک صحفه ای برای معرفی شما هنرمندان 
www.chouk.ir/honarmandan.html 
اینستاگرام کانون فرهنگی چوک
instagram.com/kanonefarhangiechook
بخش ارتباط با ما برای ارسال اثر
www.chouk.ir/ertebat-ba-ma.html

شعری از «اکبر قناعت زاده»