هوو زن دوم است. در امثال است که " نان و پنیر بخور، هوو سرت نیاید." اگر چغندر گوشت شود، هوو هم دوست شود. در امثال این دو با جاریها سنجیده میشوند: جاری به جاری کار یاد میدهد، هوو به هوو راه رفتن. جاریها ازهم زرنگی یاد میگیرند، هووها خود آرایی. هووهوو را خوشگل میکند، جاری جاری را کدبانو. بغچه دو تا هوو را میشود پهلوی هم پهن کرد، بغچه دو تا جاری را نمیشود. و به کنایه به رقیب در فارسی هوو گفته میشود.
عوامل هوو دار شدن
آرایش کردن: اگر زنی صورتش را در روز جمعه بند بیندازد، یا هوو سرش میآید یا طلاقش میدهند. همچنین بافتن گیس درحمام خیلی بد است. حداقلش این است که زن، هوو سرش میآید. اگرزن شب در اینه نگاه کند هوو سرش میآید مگر این که اینه را سه بار دور چراغ بگرداند.
پشت و رو پوشیدن چادر: همین طور اگر زنی چادر سرش را وارونه بپوشد، هوو سرش میآید. و چادر را اگر از روی چپ جمع کنند شوهر وارو (بی علاقه شدن مرد به زن) میشود.
افتادن دو لنگه کفش روی هم: اگر دو لنگه کفش زن روی هم افتاد، می گویند شوهر وی زن دیگری اختیار میکند.
خوردن یا نخوردن چیزها: سر سفره غذا و مهمانی بر هر زنی لازم است یک لقمه نان و پنیر بخورد تا بر سرش هوو نیاید. و هر زنی که پنیر نخورد هوو بر سرش میآید. و اگر زنی خرما ببیند و نخورد، هوو سرش میآید. نانی که در خانه میپزند، اولین نان را به دختران نمیدهند که بخورند، هوو به سر آنها میآید.
اشیاء: همچنین اگر دو نفر با هم از خانهای آتش ببرند، هوو به سر صاحب خانه میآید. و اگر جارو از دست زنی که در حال جارو کردن است گرفته شود، هوو بر سر آنها میآید.
راههای دفع هوو
لباس زرد: زنی که هوو دارد اگر دست خود را آغشته به زرد چوبه کند و لباس زرد رنگی بپوشد و روز عید به دیدن او برود و کف دستش را به او نشان دهد، دیری نمیپاید که هوویش میمیرد.
مهره خر: زنانی که هوو دارند مهره خر را میسایند و پنهانی به پشت گردن شوهر خود میمالند و می گویند" چش! منتر ما باش." و عقیده دارند به این طریق شوهرشان منتر و مطیع آنها خواهد بود.
چیزی به خورد شوهر دادن: همچنین برای دفع هوو باید چرک پشت او را از حمامی یا دلاک گرفت و در غذای شوهر کرد یا آن که کاسه لاک پشت را به حمام برد و با آن سه بار روی سر خود آب ریخت. عدهای معتقدند باید مقداری پیه گرگ یا گراز از زنان کولی خرید و پنهانی به سر و تن شوهر مالید. با این عمل شوهر از هوو بیزار خواهد شد و به زودی از او کناره خواهد گرفت. اگر زنی نخودچی نجویده و درسته ببلعد و پس از دفع، آنها را به خورد شوهرش بدهد مهرش در دل شوهر جای میگیرد و هوو بر سرش نمیآید.
جادو و دعا: اگر زنی هوو داشته باشد شب چهارشنبه پیش یک نفر جادوگر میرود. جادوگر طلسمی رسم میکند و یک استخوان و چند تار مو که از مردهای دزدیده است به او میفروشد و به او میسپارد که همه اینها را در همان شب در گورستان کهنهای دفن کند. از آن پس شوهرش مهر او را در دل خواهد گرفت. در رنگ و حنای هوو تخم جاروی کوبیده و الک شده میریختند تا نزد شوهر سیاه بخت بشود. برای سیاه بختی بیشتر هووها و عروسها برای خواهر شوهر و مادر شوهر و برعکس، موم سیاه بود که رویش را ۶۳ شین وارو نوشته در خلأ میاندازند. اگر مردی دو زن داشته باشد و یکی را بر دیگری برتری دهد، زن از چشم افتاده پیش ملأ میرود و ملأ به او سفارش میکند تار مویی از هوو تار مویی از شوهرش برای او بیاورد. او دعایی میخواند و به موها میدمد. سپس آنها را میسوزاند و خاکسترش را در لیوان آبی میریزد. زن این آب را به خورد شوهر میدهد. از آن پس شوهر او را ترجیح خواهد داد. و اگر شوهری بخواهد زن دیگری بگیرد، زن اول برای ممانعت وی از این کار سوره یاسین را میخواند و هر بار که به کلمه" مبین " میرسد به یک نخ ابریشمی گره می زند. این نخ از هفت نخ هفت رنگ به هم تابیده درست شده است و کسی که به هووی احتمالی میاندیشد و این نخ را گره می زند از وقوع زناشویی محتمل جلوگیری خواهد کرد. ■
از کتاب باورهای عامیانه مردم ایران دکتر ذوالفقاری